زلزله آذربایجان و بی کفایتی رسانه های فارسی زبان

دو زلزله نسبتا شدید در حدود ساعت پنج بعدازظهر در استان آذربایجان شرقی رخ داد، با اینکه در این ساعت تا حدود ساعت نه شب که هوا رو به تاریکی می رود فرصت کافی برای سازماندهی و اعزام سریع نیروهای امدادرسانی به منطقه و در نتیجه جلوگیری از افزایش تلفات در اثر زیرآوار ماندن بسیاری از روستاییان محروم و رساندن امکانات اولیه برای اسکان، غذا، دارو و روشنایی وجود داشت اما به نظر می رسد صرفنظر از بی کفایتی مزمن  در نهادهای مجری امداد، دو عامل دیگر هم مزید برعلت تاخیر در ارسال کمک به مناطق زلزله شدند:

یک – فقدان  مدیریت بحران کارآمد در سطح منطقه و کشور

دو- بی کفایتی و ناکارآمدی رسانه های محلی، ملی و فراملی

در اینجا نمیخواهم به مدیریت بحران و پس از بحران بپردازم، وضع زلزله زدگان بم چند سال پس از این واقعه و از آن بدتر وضع روستاها و شهرهای جنگ زده پس از بیش از دو دهه از خاتمه جنگ و دهها مورد دیگر خود گواه دیگری ست بر فقدان کفایت مسئولان امر در رژیمی که هیچ بهایی برای جان انسان قائل نیست. اما ببینیم رسانه ها چه نقشی در تسهیل امدادرسانی به زلزله زدگان دارند، پیش از آنکه به سرفصل های این بحث در ارتباطات بهداشتی اشاره کنیم، نخست ببینیم رسانه های فارسی زبان در زمان وقوع زلزله چه کرده اند؟

تصویر زیر شبکه های مختلف سیمای جمهوری اسلامی از جمله شبکه تلویزیونی سهند (اذربایجان شرقی) را ساعتی پس از انتشار خبر واقعه توسط خبرگزاریهای نشان می دهد که همچنان به پخش برنامه های مذهبی شامل عزاداری و زاری و موعظه مذهبی به مناسبت شب قدر مشغول هستند، مانیتور شخصی نگارنده حاکی ست که جز شبکه خبر در ساعت ۷ عصر هیچ یک تا این ساعت حتی به زیرنویس کردن خبر زلزله نیز نپرداختند.

شبکه های تلویزیونی ساعتی پس از زلزله آذربایجان

عکس از کمیته ناظر بر رسانه ها  و آزادی بیان ایران

در این ویدئو نیز علاوه بر شبکه های تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی در داخل کشور، برنامه های شبکه های تلویزیونی فارسی زبان در خارج از کشور نیز مانیتور شده اند که تقریبا در هیچ یک از آنها اثری از پرداختن به زلزله نیست، این امر گواهی دیگری بر «رسانه نبودن» این شبکه های تلویزیونی ست و همان اصطلاحی که من از پانزده سال پیش برای نامیدن این نوع رسانه ها یعنی «شبه رسانه» به کار برده ام در مورد آنها صادق است، زیرا رسانه به معنای آن است که:

– با جامعه و واقعیت عینی در ارتباط و تعامل همه جانبه باشند

– بازتاب واقعیت های اجتماعی و نماینده افکار عمومی دربرابر ناکارآمدیها باشند

– به عنوان رکن چهارم دمکراسی بر نهادهای قدرت نظارت کنند

– بر گسترش دانش و آگاهی اجتماعی و افزایش سطح نقد اجتماعی یاری برسانند

– دیدگاه ها و مواضع گوناگون را بازنمایی کنند و صدای اقلیت ها را به گوش دیگران برسانند

– در افزایش پویایی و تحرک اجتماعی مشارکت کنند

– از بدل شدن به بلندگوی حزبی، جناحی، سیاسی و طبقاتی دوری کنند و بر استقلال خود تاکید کنند

– نظام دروازه بانی خود را نه بر مبنای مصالح سیاسی بلکه برمبنای ارزشها و موازین حرفه ای رسانه ای بنا کنند

– مشارکت و اعتماد مخاطب را برانگیزانند

در تلویزیونهای فارسی زبان خارج از کشور عدم پرداختن به موضوع زلزله در آذربایجان را می توان ناشی از این موارد دانست:

۱- این شبکه ها، شبه رسانه هستند و در نتیجه نقشی به عنوان رسانه برای خود قائل نیستند، در نتیجه به جای واکنش به رخدادهای روز، ترجیح می دهند برنامه های سرگرم کننده، موعظه های سیاسی و اخلاقی خود یا بلندگوی حزبی خود را حفظ کنند.

۲- این شبکه ها فاقد دانش رسانه ای هستند و در نتیجه از سازوکار رسانه و شیوه تعامل بامخاطب و نقش رسانه در هنگام بحران بی خبر هستند.

۳- این شبکه ها تک ساحتی ویک بعدی هستند و در نتیجه از پرداختن به موضوعات مختلف خارج از چارچوب های نظام فکری خود عاجز هستند.

۴- این شبکه ها دروازه بانی خبری خطی دارند و در نتیجه قادر نیستند فورا با وقایع ناگهانی همراه شوند.

۵- این شبکه ها فاقد سیاست خبررسانی حرفه ای هستند و در نتیجه خبرها و پخش اخبار فوری در آنها به شیوه ای آماتوری صورت می گیرد.

اگرچه تمام این پنج مورد را می توان تحت عنوان «نارسانه» بودن این شبکه ها خلاصه کرد اما گذشته از موارد فوق که کم و بیش در باره شبکه های سیمای جمهوری اسلامی نیز در عدم پرداختن به این موضوع صادق است، مصادف شدن این واقعه با شب قدر نیز بر بی کفایتی سیمای جمهوری اسلامی در برخورد با بحران  افزود. (۱)

سیمای جمهوری اسلامی به عنوان ویترین نظام توتالیتر مذهبی و برمبنای باوری مذهبی که معتقد است مقدرات الهی مقدم بر امور دیگری ست بر خود فرض می داند که در شب قدر به جای پرداختن به زلزله به پخش سوگواری، قرآن به سرگرفتن و موعظه های مذهبی برای مخاطبان هدف خود بپردازد. (۲)  پروپاگاندای مذهبی حاکمیت ایجاب می کند تا به جای برهم زدن مراسم سوگواری درجهت تحمیق هر چه بیشتر نیروهای خود به پخش خرافه ها و باورهای مذهبی برای تداوم حاکمیت خود بپردازد.

در شرایطی که جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام دیکتاتوری مذهبی مانع از ایجاد رسانه های مستقل می شود و تلاش می کند تا کنترل همه رسانه ها را به دست خود بگیرد، بلایای طبیعی مردم را از دستیابی به رسانه های اجتماعی برای واکنش و امدادرسانی نیز محروم می سازد.

در سونامی ژاپن، رسانه های اجتماعی نظیر تویتر، فیس بوک، فرندفیدز نقش مهمی در آگاه ساختن مردم از خطر و پس از آن در کمک رسانی به مناطق بحران زده داشتند، در واقعه قتل عام ویرجینیا نیز بسیاری از دانشجویان توسط اس ام اس و شبکه های اجتماعی از حمله قاتل به مجتمع دانشگاهی خود مطلع شدند. (۳)

کودکی در میان خرابه های زلزله

اما در ایران کندی سرعت اینترنت و فیلتر شدن شبکه های اجتماعی سبب شده است تا میلیونها نفر از کاربران اینترنت در ایران از این امکانات برای آگاه سازی دیگران، استمداد طلبی و به ویژه سازماندهی کمپین هایی برای یاری رسانی به موقع محروم بمانند و از ایفای نقش همدلانه خود بازبمانند.

رسانه ها در هنگام زلزله و بحران های ناشی از بلایای طبیعی باید نقش رسانه ای خود را بین قربانیان، مردم و دولت برقرار سازند و به طور خلاصه به چنین مواردی بپردازند:

۱- اطلاع رسانی سریع و فوری:

هشدار به مردم در برابر خطرات احتمالی پس لرزه و ارائه آموزشها و توصیه های لازم. (۴)

۲- ارسال خبر از منطقه زلزله زده:

ارائه اخبار و گزارشهای مستقل همراه با آمار و داده ها، ارتباط با نهادهای مسئول و گزارش چگونگی امدادرسانی و نقاط ضعف آن

۳- ارتباط با قربانیان و مردم به منظور جلب همدلی عمومی:

رسانه ها باید به مردم منطقه زلزله زده اطمینان بدهند که تنها نیستند و نه تنها خود به عنوان نمایندگان افکار عمومی در منطقه حاضر هستند و بر حسن انجام وظیفه نهادهای مسئول نظارت می کنند، بلکه مردم سایر نقاط کشور و جهان نیز با آنها همدردی کرده و آماده کمک به آنها هستند.

۴- جلب مشارکت عمومی:

رسانه ها باید مردم منطقه و سایر نقاط کشور را برای ارسال کمک های داوطلبانه بسیج کرده و به اطلاع رسانی به نیروهای داوطلب برای نیازسنجی و امدادرسانی فوری یاری رسانند.

۵- پیگیری وضعیت آسیب دیدگان:

رسانه ها باید وضعیت آسیب دیدگان را در برهه های زمانی مختلف مورد نقد و بررسی قرار دهند و ضمن آسیب شناسی و ترسیم نقاط ضعف، بازسازی فیزیکی و روانی در منطقه زلزله زده را مورد ارزیابی قرار دهند.

وقتی که رسانه انحصاری حکومت یعنی صدا و سیما در برابر زلزله ای که بخشی اعظمی از یک استان را درهم کوبیده و هزاران قربانی ( زخمی، کشته و آواره) برجای گذاشته سکوت می کند، بدان معنی است که این رسانه از وظیفه اصلی خود یعنی پنج موردی که در بالا ذکر کردم سرباز زده است. (۵)

تا زمانی که امکان ظهور رسانه های مستقل به عنوان رکن چهارم دمکراسی در ایران وجود ندارد و غالب رسانه های فارسی زبان در خارج از کشور نیز بلندگوهای آماتوری و شبه رسانه هستند، شبکه های اجتماعی باید نقش خود را در برابر وقایعی این چنینی ایفاء کنند؛ با خبررسانی، کارزار امدادرسانی، افشای نقاط ضعف و ایجاد همدلی و مشارکت اجتماعی همگان به جای رسانه های جریان اصلی بی کفایت وارد عرصه امدادرسانی شوند و به این ترتیب نقش خود را برای مداخله در اولین فرصت و به بهترین شکل ایفاء کنند.

پانویس ها:

۱- شب هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ که نگارنده به همراه گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران به تماشای اخبار سیما در کنار باجه نگهبانی کوی دانشگاه پرداختیم، اخبار سیما حتی خبر همزیستی موش و گربه در کره جنوبی را هم پخش کرد اما هیچ اشاره ای به واقعه ای که پایتخت را به خروش درآورده بود نکرد.

۲- دروازه بانان صدا و سیما به خوبی می دانند که مخاطبان عام در این «مناسبت ها» رغبتی به تماشای این گونه برنامه های مذهبی ندارند.

۳- در این مورد نگاه کنید به: زمینه های روانشناختی قتل عام ویرجینیا

۴- مثلا نگاه کنید به متن پیش بینی شده هشدارها در ایالت زلزله خیز نوادا برای شبکه های رادیویی و تلویزیونی در هنگام وقوع زلزله

۵- گذشته از صدا و سیما برخی از روزنامه های هر دو جناح نیز اساسا در برابر این واقعه سکوت کرده یا آن را در حاشیه پوشش داده اند. نگاه کنید به عصر ایران

4 دیدگاه برای “زلزله آذربایجان و بی کفایتی رسانه های فارسی زبان

  1. بازتاب: زمین لرزه آذربایجان شرقی و غربی،زنجان،گیلان،اردبیل را لرزاند

  2. بازتاب: به صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعتراض کنیم « | آزادی بیان | Iran's Freedom of Expressionآزادی بیان

  3. دوستاي عزيز اگه نظر مي ديد با انصاف باشيد . اگه از صدا و سيما و دولت انتقاد مي کنيد بايد تجربه زلزله بم رو بهتون ياد آوري کنم که در اون زلزله بدليل جو سازي که اول ايجاد شده بود بعضي از سودجو ها براي غارت رفته بودند به بم ، به طوري که يکي از سگ هاي هلال احمر به کيفي که دست يه آدمي بود گير ميده و مامورين هلال احمر بعد از بررسي متوجه ميشن توي اون کيف دست يه زن با طلاهاي روش بود که توسط اين مرد دزديده شده بود ، پس اگه همون اول توي زلزله آذربايجان جو سازي نشد و بعد از اسکان هلال احمر و سپاه و … اطلاع رساني بيشتر شد نميشه گفت که دولت در حال کمک رساني نبود بلکه دليلش تجربه زلزله بم بود و جلو گيري از اون شرايطي که در اونجا به وجود اومد . در هر حال خدا به همشون صبر بده .

  4. بازتاب: Bushehr earthquake – what is Iranian TV for? | Bargad... बरगद...

بیان دیدگاه