سیاهبازی یا جنگ روانی؟
یک واقعه، دو روایت؛ قایق های گشتی ایرانی در فیلم آمریکایی ها
رویارویی پنج قایق تندروی گشتی ایرانی با سه ناو آمریکایی در تنگه هرمز، برای یکی دو روزی نگاه رسانههای جهان و بویژه رسانههای فارسیزبان را متوجه خود ساخت.
در حالی که رسانههای غربی با برجستهسازیهای ویژه به این موضوع میپرداختند، رسانههای تحت نظارت جمهوری اسلامی در ابتدا در برابر آن سکوت کردند و سپس تنها به نقل قول از سپاه پاسداران و سخنگوی وزارت خارجه پرداختند که اولی اصل تهدید ناوهای آمریکایی را انکار و دومی این واقعه را عادی خوانده بود.
پرده دوم فیلم اما روز سه شنبه به نمایش در آمد: پنتاگون فیلم این رویارویی را به شبکههای تلویزیونی فرستاد و البته فیلم هم به فاصله کوتاهی سر از اینترنت در آورد و در سایتهای تعاملی نقل محفل اعضا و کانون بحثهای داغ شد.
همزمان در حالی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی جز یکی دو نقل قول در برخی بخشهای خبری خود از دو منبع ذکر شد، در این باره سکوت کرده بود، سایر رسانههای داخلی وارد گود شدند و تئوری توطئه و یا فرمول جنگ روانی را پیش روی مخاطب گذاردند.
مجری سی ان ان با خبرنگار مسائل پنتاگون گفت و گو می کند
فرضیات توطئه
روز چهارشنبه جورج بوش وارد منطقه شد و یکی از اهداف سفر منطقهای او هم مقابله با نفوذ و بلندپروازیهای جمهوری اسلامی در منطقه است.
آیا این یک ترفند تبلیغاتی برای اغراقآمیز نشان دادن خطر جمهوری اسلامی به کشورهای منطقه نیست؟
بر اساس فرضیه توطئه، دولتمردان آمریکایی که پیشینه استفاده از چنین ترفندهایی را در برخورد با مسائل بینالمللی و یا حتی داخلی داشتهاند، سر بزنگاه حضور جورج بوش در منطقه، میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
اگر چه ماه گذشته برخی از مطبوعات دست دوم عربی، روسی و اروپایی از توافق پشت پرده میان رابرت گیتس و محمود احمدینژاد در حاشیه اجلاس کشورهای عربی خلیج فارس بر سر انتشار دیرهنگام گزارش شورای امنیت ملی آمریکا سخن میرانند، اما بعید به نظر میرسد که اگر زمینه توافقی هم وجود داشت، به این سرعت و با چنین دستمایهای نقش بر آب شده باشد.
اگر بپذیریم که همه این ماجرا، آن چنان که رسانهها و دولتمردان جمهوری اسلامی معتقدند یک بازی رسانهای برای اعمال فشار و تهدیدی آشکار و واضح (آن چنان که شب گذشته از زبان جورج بوش جاری شد) باشد، در این صورت روشن است که طرفداران فشار بر ایران در دولت آمریکا، فرصت را برای حریفطلبی مناسب یافتهاند.
شرایط داخلی و خارجی ایران به گونهای است که به این جناح امکان استفاده از این فرصت را به خوبی میدهد. در عرصه داخلی دولت احمدینژاد با سرکوب حداکثری حداقلهای آزادیهای فردی، اجتماعی و سیاسی به مخالفتهای بالفعل بسیاری از گروههای اجتماعی دامن زده است. افزایش شدید تورم و مشکلات اقتصادی بخش وسیعی از طبقات فرودست و متوسط بویژه، خطر بالقوهای است که همواره خود را نشان میدهد.
کیران شیتری، مجری سی ان ان با خبرنگار پنتاگون در باره فیلم ایرانی ها گفت و گو می کند
در عرصه خارجی، سیاست خارجی تنشزا، افزایش اعدامها و سرکوبها و سخنان جنگافروزانه رهبران جمهوری اسلامی، بهترین فرصت را در اختیار طرفداران فشار به ایران در آمریکا قرار میدهد.
به این ترتیب، بر اساس همین تئوری توطئه میتوان فرض کرد که در یک سال باقی مانده از ریاست جمهوری بوش، فشارهای سیاسی و جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی افزایش خواهد یافت و ماجرای یکشنبه در تنگه هرمز، پیشدرآمد آن به شمار میرود.
فراموش نکنیم که برخی از صاحبنظران روانشناسی سیاسی معتقدند که ماهیت شخصیتی افرادی چون جورج بوش به گونهای است که برای پیشبرد سیاستهای خود همواره نیازمند دشمنی جذاب و قدرتمند هستند.
اما واقعه یکشنبه برای کسانی که دوران جنگ هشتساله را به خاطر میآورند، شاید خطرناکتر از یک رویارویی عادی به نظر برسد؛ زیرا به خاطر میآورند که در اواخر این دوران، آمریکا عملاً وارد جنگ محدود با ایران در خلیج فارس شده بود؛ جنگی که با سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس به خوبی به رهبران جمهوری اسلامی نشان داد که سطح درگیریهای محدود نظامی با ناوگان آمریکا در آبهای خلیج فارس و دریای عمان تا کجا میتواند گسترش یابد.
فرمانده قایق گشتی ایرانی در فیلم پرس تی وی
ضدفرضیات
کمتر کسی شک دارد که دشمنی با آمریکا و اسرائیل برای جمهوری اسلامی حربه مناسبی است که به سیاست داخلی و خارجی سنتی خود ادامه دهد. به بهانه دشمنی و مداخله یا آن گونه که نظریهپردازان کیهان و سعید امامی (با یاری برخی از توابین در دهه 60) باب کردند: «تهاجم فرهنگی» میتوان هر گروه، نهاد و یا روزنامهنگاران و روشنفکران و حتی جناح رقیب را بیاعتبار، وابسته به بیگانه و دشمنی که در آستانه تهاجم نظامی به کشور قرار دارد، قلمداد نمود و به شدت سرکوب یا «سر به نیست» کرد.
ضدفرضیات میگویند که برای جمهوری اسلامی نیز ماجراجویی و درگیریهای کوچک و محدود نظامی در منطقه وسوسهانگیز است.
دولت احمدینژاد که در عرصه خارجی به شدت منزوی است و از سوی رسانههای جریان اصلی با چهرهای منفی بازنمایی میشود و نقش «بدمن» را در صحنه بینالملل را به خوبی در این رسانهها بازی میکند، ناامید از همراه کردن بخشهایی از جریانهای فرهنگی – سیاسی غرب با خود، آن گونه که در سخنان احمدینژاد و نزدیکانش نیز بارها نمودار شده است، در پی نفوذ بیش از پیش در بین تودههای مسلمان خاورمیانه و از این طریق وارد آوردن فشار پنهان بر جریان دیپلماسی رقیب در منطقه است.
پروپاگاندا برای ترسیم چهرهای ضد امپریالیستی، آشتیناپذیر و اصولگرا از رهبران جمهوری اسلامی برای خاورمیانه که این سالها بیش از هر دوران دیگری گرفتار بنیادگرایی اسلامی شده است، در دستور کار دستگاه تبلیغاتی و دیپلماسی دولت ایران قرار دارد.
به یاد بیاوریم که در ماجرای بازداشت 12 روزه ملوانهای بریتانیایی، شیوه آزادسازی آنها بدل به یک نمایش تلویزیونی برای تحقیر نظامیان بریتانیایی و قهرمانسازی از احمدینژاد شد.
نمایشی که بنا بر برخی از نظرسنجیها در کشورهای مختلف اسلامی به خوبی از آن استقبال شد و به عنوان نمونه در همان زمان در مصر، محمود احمدینژاد پس از رهبران عرب، سومین شخصیت محبوب بیش از 50 درصد از پاسخ گویان به یک نظرسنجی بود.
ناو آمریکایی در فیلم سپاه پاسداران
دشمنتراشی خارجی برای استمرار تشدید سرکوب داخلی و از میان برداشتن خطر خیزشهای اجتماعی از سویی و برای تحت تأثیر قرار دادن هواداران بالقوه در خاورمیانه که در زورآزماییهای پنهان، میتوانند عاملی برای یارگیری در بازیهای جنگی باشند، مقولهای است که در ضدفرضیه میتواند به عنوان یکی از عوامل واقعه یکشنبه در نظر گرفته شود.
اگر ضد فرضیه میگوید که قایقهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی واقعاً اقدام به تهدید ناوهای آمریکایی کردهاند تا سطح تنش با دولت بوش در یک سال باقیمانده را به بالاترین حد خود برسانند، بدون آنکه وارد ریسک جنگ با آمریکا شود، نخستین سؤالی که به ذهن میرسد این است که تهدید ناوهای آمریکایی در تنگه هرمز چه سودی برای جمهوری اسلامی دارد؟
بدیهی است که رهگیری و نزدیکی به ناوهای آمریکایی، نشانهای از آن است که نیروهای نظامی ایران از اقتدار و پشتگرمی کافی برای مقابله با تهدیدات احتمالی برخوردارند.
اما در همین ضمن، به سختی میتوان ادعای پنتاگون مبنی بر «تهدید به انفجار ناوها» از سوی چند قایق گشتی را پذیرفت. همان طور که حتی باور این امکان نیز دشوار است که به گفته وزیر دفاع آمریکا این تهدید از سوی عناصر خودسر صورت گرفته باشد.
» تا چند دقیقه دیگر منفجر می شوید…»
فرضیات رسانهای
اکنون ما دو فیلم از این واقعه در پیش رو داریم. یکی را روز سهشنبه وزارت دفاع آمریکا منتشر کرده است و دیگری را امروز صبح نیروی دریایی سپاه پاسداران.
در ابتدا ببینیم در فیلم وزارت دفاع آمریکا چه نماهای شاخصی وجود دارند:
● گفتگوی اپراتور ناو هارپر با فرمانده قایقهای گشتی ایرانی: در این گفتگو اپراتور شماره بدنه ناو را اعلام میکند و تأکید میکند که ناو در حال عملیات در آبهای بینالمللی است.
● نزدیک شدن قایقهای ایرانی که به دور ناوها میگردند: یکی از ناوها به نشانه اخطار سوت خود را مکررا به صدا در میآورد.
● گفتگوی اپراتور با قایقهای ایرانی: اپراتور به قایقهای گشتی هشدار میدهد که درصورت نزدیک شدن هدف قرار میگیرند.
● تهدید فرمانده قایقهای گشتی: صدایی از بلندگو به گوش میرسد که میگوید: «دارم میآیم سر وقتتان، تا چند دقیقه دیگر منفجر میشوید».اپراتور ظاهراً به فرد دیگری در خارج از کادر میگوید که او گفت که ما را منفجر میکند.
ببنید: فیلم پنتاگون که از سی ان ان پخش شده است
حال ببینیم نماهای شاخص فیلم سپاه پاسداران کدامها هستند:
● قایقهای ایرانی به سوی ناوهای آمریکایی نزدیک میشوند: فرمانده از دیگران میخواهد تا مشخصات ناو و موقعیتش را شناسایی کنند.
● گفتگوی فرمانده ایرانی با اپراتور ناو: فرمانده قایقها از ناو میخواهد که شماره بدنه خود را تأیید کند.
● قایقهای ایرانی به ناو نزدیک میشوند: صدای سوت هشدار یکی از ناوها به گوش میرسد.
● ناوهای آمریکایی دور شدهاند: فرمانده به دیگران موقعیت ناوها را یادآوری میکند تا شاید برای گزارش به مرکز فرماندهی به کار رود.
ببنید: ویدئوی سپاه پاسداران که از پرس تی وی پخش شده است
در فیلم سپاه پاسداران همه چیز عادی به نظر می رسد ولی پنتاگون می گوید جملات تهدید آمیز پس از این مکالمات بوده است
چه نماهایی در هر دوی این فیلمها مشترکند؟
● قایقها و ناوها، صدای سوت اخطار یک ناو و موقعیت زمانی در هر دو ویدئو یکی هستند. میتوان نتیجه گرفت که هر دو ویدئو در یک زمان تصویربرداری شدهاند.
● اگر فرض کنیم که در ویدئوی سپاه پاسداران فرمانده همان شخصی است که با اپراتور حرف میزند، لحن صحبت او و تن صدایش با آن چه پنتاگون مدعی است صدای فرمانده قایقهاست، متفاوت است.
● در ویدئوی پنتاگون، فرمانده ایرانی بدون هیچ مقدمهای تهدید میکند و صدای کلمات تهدیدآمیز آخرین وی، بر خلاف صدای نامفهوم مکالمات قبلی، کاملاً واضح و بلند است.
● در ویدئوی سپاه پاسداران اما مکالمات کاملاً عادی است. فرمانده قایقها کاملاً خونسرد و مسلط بر اوضاع است و هیچ نشانی از اینکه در بین قطعهای عمدی فیلم اتفاق غیرمنتظرهای افتاده باشد، به چشم نمیخورد.
بیننده پس از مشاهده فیلمی که پرس تی وی پخش کرده است، احتمالاً تصور خواهد کرد که یک عملیات رهگیری عادی صورت گرفته است. اما بینندهای که فیلم پنتاگون را از سی.ان.ان دیده باشد، با یک سؤال بزرگ روبهرو میشود: چرا؟
مجری اخبار سی ان ان در باره فیلم پنتاگون توضیح می دهد(عکس از زمانه)
مخاطب با سطح سواد رسانهای متوسط از خود میپرسد: آیا این واقعه قبلاً تکرار شده بود؟ پنتاگون پاسخ میدهد: خیر، تا کنون چنین تهدیدی آشکاری از سوی ایران علیه ناوگان آمریکا رخ نداده بود.
این مخاطب فرضی باز از خود خواهد پرسید: پس اگر این یک واقعه غیرمعمول است، دلیل آن چیست؟ این سؤالی است که این مخاطب از روی رفتارشناسی سیاسی تحرکات نظامی ایران در منطقه نمیتواند به سرعت جواب آن را دریابد.
اینجاست که فرضیه سرخپوستی شدن تنگه هرمز از سوی برخی از رسانههای آمریکایی مطرح میشود. در این فرضیه، گشتیهای نیروی دریایی سپاه پاسداران چند سرخپوست خودسر و خودرأی هستند که برای رجزخوانی، به دل نیروی دریایی آمریکا میزنند و پس از تهدید به حمله، فراری میشوند.
در این صورت این سرخپوستهای بازیگوش بدون توجه به اینکه این کار آنها چه عواقب سیاسی یا نظامی میتواند داشته باشد، باید این کار را قبلاً نیز تکرار کرده باشند.
در این میان چند تناقض در روایت هم دیده میشود:
● در هیچ یک از این فیلمها بر خلاف ادعای فرمانده ناوگان منطقه، اثری از پرتاب قطعات سفیدرنگ از سوی قایقهای ایرانی نیست.
● در هیچ یک از این فیلمها اثری از آمادهباش نظامی، فرمان برای هدف گرفتن قایقها یا نشانهای از یک رویارویی نظامی نیست.
● آشکار است که هر دو فیلم با قطع برخی نماها در اختیار شبکههای تلویزیونی قرار گرفتهاند که قطع ناشیانه نماها در فیلم سپاه پاسداران آشکارتر است. اما از اتفاق، همین شیوه مونتاژ روشن میسازد که احتمالاً واقعیت رخداد به آن چیزی که سپاه پاسداران مدعی آن است، نزدیکتر است تا فیلمی که پنتاگون مدعی آن است.
● به علاوه، تهدید به انفجار یک ناو جنگی آمریکا در آبهای بینالمللی باید عواقب دیپلماتیک شدیدتری را به دنبال داشت. اما تا کنون آمریکا هیچ اقدام دیپلماتیکی نکرده است و به تهدید دولت ایران بسنده کرده است.
با نگاهی به بحثها و نظراتی که در سایتهای مختلف تعاملی در باره این موضوع درگرفته است، میتوان دریافت که بخش مهمی از مخاطبان فرض میکنند که در فیلم پنتاگون، صدای تهدیدآمیز، جعلی است. اما با این حساب چرا پنتاگون و رسانههای جریان اصلی همچنان این فیلم را واقعی میدانند و بارها در شبکههای تلویزیونی به نمایش در میآورند؟
خبرنگار سی ان ان در تهران با مجری سی ان ان گفتگو می کند(عکس از زمانه)
پاسخ روشن است: تبلیغات رسانهای دو بعد کوتاهمدت و درازمدت دارد. اگر این فیلم در وهله نخست، نتواند تأثیر اولیه خود را بر روی بخشهای وسیعی از مردم داشته باشد و سبب همراهی و همنوایی آنها با دولتمردان خود شود، در سالهای آینده ابزار خوبی برای نقطه اتکاء در این زمینه است. زیرا در آن هنگام میتوان روایت سرخپوستی شدن تقابلها را با تکیه بر همین روایت بی سر و ته فعلی بهتر عرضه کرد؛ یعنی زمانی که حافظه کوتاه مخاطب متوسط مدت فراموش کرده است که جزییات آن ویدئو چه بود و چرا آن صدای تهدیدآمیز به نظرش مشکوک آمده بود و …
از همین رو است که در این سیاهبازی رسانهای میتوان رد پای بسیاری از متغیرهای سیاسی در روابط دو کشور را یافت؛ رد پایی که گاه به خیمهشببازی مضحک و ابلهانه ای ختم میشود که حوصله تماشاگر را سر میبرد.
در همین ارتباط:
«تهدید ناوچه های آمریکایی توسط شناورهای ایران»
ایران هم ویدئوی واقعه تنگه هرمز را پخش کرد
منتشر شده در زمانه
تاریخ نتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید