یادداشت های «انتخابات»

اشاره: این یادداشت ها در روزهای دهمین «انتخابات» ریاست جمهوری اسلامی در صفحه فیس بوک نوشته شده که بنا بر اصرار و توصیه برخی از دوستان مبنی بر امکان قابل دسترسی بودن آنها مجددا هر چهار یادداشت مربوط به این موضوع را در همین جا کپی می کنم، ضمن اینکه فیلتر شدن این وبلاگ در اغلب عرضه کنندگان اینترنت در ایران همچنان سد راه دسترسی همگانی به مطالب این وبلاگ است.

یادداشت های روز «انتخابات» : یک

ساعت شش صبح در اروپای مرکزی و هشت و سی صبح در ایران، دهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی آغاز شده است.

 1

پیش بینی من آن است که با توجه به موج تبلیغاتی گسترده ای که در ماهها و به ویژه هفته های اخیر به راه افتاده، اکثریت طبقه متوسط شهری و همچنین اکثریت رای دهندگان بالقوه در این نمایش انتخاباتی شرکت می کنند، به این ترتیب جمهوری اسلامی می تواند فردا ادعا کند که در یک «انتخابات آزاد و دمکراتیک» نزدیک به 80 درصد از واجدین شرایط شرکت کردند و این یعنی پس از سی سال مهم ترین نقطه اتکاء برای ماشین پروپاگاندای جمهوری اسلامی که دور دوم انتخابات قبلی ش با 41 درصد تحریم روبرو شد.

پیش بینی دوم من این است که در صورتی که شرایط ویژه و تقلب «خیلی گسترده» رخ ندهد میرحسین موسوی نخست وزیر دهه شصت جمهوری اسلامی در همین دور اول به پیروزی خواهد رسید و این اتفاق از نظر من سرآغاز دوران تازه ای از یاس، سرخوردگی، کشمکش و سرانجام اعتراض نسل جوانی خواهد شد که اسیر موج سبز شده است.

چند ساعت پیش از آغاز رای گیری سرویس اس ام است در ایران بطور کلی قطع شده است و تقریبا تمام وبلاگ های بلاگفا با اختلال شدید روبرو هستند، این یعنی رژیم جمهوری اسلامی از اطلاع رسانی سه میلیون وبلاگ نویس و سی میلیون مشترک تلفن همراه واهمه دارد و تلاش دارد حداقل در این روز دیواری که به دور کشور کشیده است تا مانع از اطلاع رسانی شود را مستحکم تر کند.

بسیاری از ایرانیان خارج از کشور نیز امروز آماده می شوند تا با حضور در برابر سفارتخانه های جمهوری اسلامی به این نمایش اعتراض کنند و خواستار برگزاری انتخابات آزاد و دمکراتیک شوند، دوستی هم اکنون در لندن آن لاین بود سلامی کرد و ساک پر از اعلامیه ش را بر دوش انداخت و رفت به سمت خیابان کنسینگتون، بدرود رفیق!

دوست دیگری در تهران گفت دارد با مادر و خواهرش می رود تا به کروبی رای بدهد چون کروبی از مطالبات زنان حمایت می کند. می گوید که میان بد و بدتر (از نظر او در اینجا یعنی میان موسوی و کروبی؛ احمدی نژاد که تکلیف ش معلوم است) بد را انتخاب کرده است، به او هم بدرود گفتم!

دارم گزارشی تحلیلی برای یک مرکز اروپایی از وضعیت اطلاع رسانی در انتخابات می نویسم ولی همه حواسم به مسنجرها، سایت ها و فیس بوک است.

نمی دانم چرا یاد اولین انتخابات مجلس در جمهوری اسلامی افتادم، دوران جالبی بود من 13 – 14 سالم بود و در میتینگ های پرشور انتخاباتی چپ ها چه شور و غوغایی بود، مشهورترین زندانیان سیاسی، روشنفکران، هنرمندان و نویسندگان نامزد انتخابات این مجلس بودند و ما در سخنرانی های آنها شرکت می کردیم، سرود می خواندیم و کف می زدیم.

چند روز مانده به «انتخابات» صلاحیت 95 درصد از آنها رد شد و تنها پنج نفر از آن نیرویی که حداقل یک ملییون هوادار در کشور داشت باقی ماند و…

چه «انتخاباتی» بود آن روز…

دوستی خبر می دهد که در شعبه امیرآباد با اینکه چندین نفری پشت در ایستاده اند، دست اندرکاران هنوز رای گیری را شروع نکرده اند تا جمعیت بیشتری پشت در جمع شوند.

بروم ببینم چه خبر است…

یادداشت های روز «انتخابات» : دو
 
چندین ساعت از زمان آغاز رای گیری گذشته، هنوز سه ساعت از آغاز رای گیری نگذشته بود که تمدن استاندار تهران در شبکه خبر از به پایان رسیدن برگه های اخذ رای در برخی از حوزه ها خبر داد.
تجمع مخالفان جمهوری اسلامی در لندن
Photo By: BBC Persian

دوستان خبر می دهند که شمار رای دهندگان در تهران بسیار است و با این حال برخی نگرانی های جدی بروز کرده است زیرا در برابر نام کاندیدا شماره کد نیز آمده که ممکن است برخی از رای دهندگان را به اشتباه بیندازد، با این حال ستاد انتخابات اعلام کرده است که پر کردن این قسمت الزامی نیست.

تجمع اعتراضی برای انتخابات دمکراتیک در لندن، استکهلم، برلین و چند پایتخت دیگر آغاز شده است و برخی از دوستان می گویند در خارج از کشور به جز دوبی و تا حدودی لندن استقبال چندانی از «انتخابات» نشده است در عوض در لندن، پلیس کمی هیجان برای مخالفان جمهوری اسلامی ایجاد کرده و برخی را بازداشت کرده است تا دست خالی به خانه برنگردند!

پخش برنامه های بی بی سی فارسی کمی پس از آغاز قطع شد و علت آن اشکال فنی در ماهواره هات برد اعلام شد، من البته هیج یک از کانالهای این ماهواره را دیگر نمی توانم دریافت کنم و تصور می کنم یک اشکال جدی برای این ماهواره پیش آمده است که امیدوارم به زودی رفع شود.

بدترین رخدادی که آدم می تواند شاهدش باشد حمله به جایی ست که دوستانت در آنجا در برابر یا پشت دوربین مشغول کار هستند.

استودیودقایقی پس از حمله

نیروهای بسیجی دقایقی پیش به استودیوی تلویزیون اینترنتی موج سوم حمله کردند و به ضرب و شتم کارکنان ، پرتاب گاز اشک آور و آسیب رساندن به وسایل پرداختند

http://iranema.mowj.ir/

از بچه ها پرسیدم همگی حالشون خوبه، اگر بشود البته این اصطلاح را به کار برد ولی حمله کنندگان برای دقایقی چند نفر از دوستان را در «بازداشت» خود نگه داشته بودند که حالا دیگر با سر رسیدن پلیس که بلاتکلیف است در برابر حمله کنندگان چه کند، اوضاع کمی آرام تر شده است.

خبرها و شایعات نگران کننده دیگری هم هست ولی بهرحال این روز تمام می شود، راستش امیدوارم این رئیس جمهوری که در تعادل روانی ش شک جدی هست با آرامش قدرت را واگذار کند، واقعا امیدوارم

یکی از حمله کنندگان در حال خروج از استودیو

فیلم پس از حمله به تلویزیون اینترنتی موح

عکس های آرش عاشوری نیا از حمله به ستاد میرحسین در قیطریه

به نظر شما چرا احمدی نژاد پس از رای دادن شناسنامه خودش را می بوسد؟

یادداشت اول

یادداشت های روز»انتخابات» : سه

به این نمی گویند تقلب، به این می گویند دیوانگی محض!
محمود احمدی نژاد 69 درصد؟
باورکردنی نیست، فعلا این را داشته باشید باز بیشتر می نویسم فعلا کمی گیج شده ام دارم با دوستان در ستادها حرف می زنم، بهت و ناباوری و یاس همه را فرا گرفته
آخرین نتایج اعلام شده

حالا ساعت هفت صبح در تهران است، آفتابی دیگر سر زد و احمدی نژاد دهمین رئیس جمهور اسلامی باقی ماند
حدود چهار هفته پیش در مناظره آن لاین با ابراهیم نبوی در آن ابراز تردید جدی کرده بودم که جناح مخافظه کار احمدی نژاد دیگر نخواهد گذاشت که قدرت به دست اصلاح طبان بیفتد ولی از سه هفته پیش به این سو موج تبلیغاتی طرفداران موسوی بسیاری از طبقه متوسط را تحت تاثیر قرار داده و به میدان کشیده بود و من داشتم کم کم به این نتیجه می رسیدم که با اختلاف بسیار موسوی رئیس جمهور خواهد شد حتی احتمال برنده شدن او در مرحله اول را هم می دادم اما در بر پاشنه دیگری چرخید و تقریبا همه جز دولتمردان احمدی نژاد و احتمالا خامنه ای غافلگیر شدیم.

به این ترتیب بار دیگر جمهوری اسلامی در نمایشی که به راه انداخت خود را برنده میدان اعلام کرد، مردم را به صحنه کشاند بیش از هفتاد درصد را بر اساس آمار رسمی پای صندوق های رای آورد تا از توی این صندوق ها احمدی نژاد را در بیاورد.

تقریبا هشتاد درصد صندوق ها شمارش شده و محمود احمدی نژاد با بیش از نوزده میلیون رای برنده نمایش اعلام شده است، آن هم در حالی که شهر در حالت یک حکومت نظامی اعلام نشده شب را به صبح رساند و از اصلاح طلبان پرمدعا هنوز صدایی برنخاسته که اگر هم برمیخواست کار به جاهای باریک می کشید

این دیگر تقلب نیست، این دیوانگی ست

این نشانه ای است از آنکه رهبر و دولتمردانش به این نتیجه رسیده اند که باید در برابر هر گونه تغییر و رفرمی مقاومت کنند.

شاید این نشانه ای باشد از این باور ما که این رژیم رفرم پذیر نیست و چشم امید داشتن به تغییر از بالا و بازیهای سیاسی به خیالباقی و معجزه می ماند.

امشب مسعود بهنود در تلویزیون بی بی سی با ناراحتی و آشفتگی آشکار سخن می گفت، ایراهیم نبوی که روزانه چندین پست برای نشویق هواداران موسوی می نوشت ساعتهاست که سکوت کرده و بسیاری از طرفداران شرکت در انتخابات بهت زده شده اند.

من با اینکه اعتقاد داشتم که «انتخاباتی» در کار نیست و همه چیز یک نمایش تکراری است اما از اینکه نظر من و بسیاری دیگر از کسانی که سازوکارهای رژیم را می شناسند با این دیوانگی دولتمردان و رهبر جمهوری اسلامی تایید شد، خوشحال نیستم

برای همه آن دوستانی که صبح تا شب در ستادهای مختلف کار کردند، تبلیغ کردند، بحث کردند؛، حرض خوردند و زخم زبان شنیدند، برای همه کسانی که امروز با امید پای صندوق ها رفتند و بسیاری از آنها اکنون در حال کابوس دیدن هستند

متاسفم

متاسفم برای همه و برای خودم، جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست و سرنوشتی حز سقوط محتوم ندارذ ، پس اکنون که کم کم دارید بیدار می شوید تا صبح شنبه را با دلشکستگی و یاس آغاز کنید به روزی فکر کنید که «انتخابات» برگزار خواهد شد روزی که آزادی آنقدر آشنا ست که نه در خواب بلکه در بیداری همقدم شماست

به آفتاب سلامی دوباره کنیم

یادداشت دوم

یادداشت های روز (بعد از) «انتخابات» : چهار؛ نمایش تمام شد!

بازی تمام شد!

رهبر جمهوری اسلامی که همه رای باختگان چشم امید به او بسته بودند دقایقی پیش با صدور پیامی انتخاب رئیس جمهور منتخب با بیش از 24 میلیون رای را تبریک گفت.

تا همین دیروز گروهی معدود می گفتیم ، می نوشتیم و فریاد می زدیم که ای خلایق مستید و منگ؟
جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست، جمهوری اسلامی پشیزی
به رای ملت احترام نمی گذارد، جمهوری اسلامی نظامی نامشروع است که شرکت در هر نمایش انتخابات فقط در حکم استخدام بی جیره و مواجب برای سیاهی لشگر تایید «مشروعیت» این نظام است.

خامنه ای ندای جشن و پیروزی سر داده است و از همه دست اندرکاران، دولت، وزارت کشور، نیروی انتظامی و اطلاعات و صدا و سیما و یکایک رای دهندگان تشکر کرده است.

دوستی از لندن خبر داد که امروز جمعی از ایرانیان به کنسینگتون می روند تا در برابر سفارت جمهوری اسلامی به نتایج «انتخابات» اعتراض کنند، گویی ظرف کمتر از 24 ساعت جای معترضان عوض شده است.

روز پیش در همین جا نزدیک به صد نفر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی  گرد هم آمده بودند و به این نمایش اعتراض کردند و تعدادی نیز توسط پلیس دستگیر شدند، حالا همان رای دهندگان روز قبل می خواهند برای اعتراض در همان سمت خیابان جا بگیرند و فریاد بزنند.

دوستان، عزیزان، رفقای جوان نمایش تمام شد، انتظار معجزه و اعتراضی جز گلایه ها و جلسات خصوصی از دو کاندیدای مدعی اصلاح طلبی نداشته باشید،جمهوری اسلامی بار دیگر شما را به صحنه کشید تا به جهانیان نشان بدهد که این نمایش چقدر بزرگ و عظیم است.

همانطور که نوشتم خوشحال نیستم که پیش بینی م درست از آب در آمد اما نگران م

نگران وضعیتی هستم که در تهران پیش آمده و امکان انتقام جویی این دیکتاتورهای فسقلی قرن بیست و یکم

بیایید به چشم انداز دیگری نگاه کنیم، این بازی بازی ما نیست و این نمایش آشغال و تکراری دیگر جذابیتی ندارد، جمهوری اسلامی دیگر در تاریخ و حافظه ذهنی مردم و جوانان ما نباید جایی داشته باشد.

نمایش تمام شد، برگردیم به سراغ آفتاب

یادداشت سوم

ده دلیل برای تحریم انتخابات

مناظره امید حبیبی نیا و ابراهیم نبوی در باره انتخابات

ده دلیل برای تحریم «انتخابات» ریاست جمهوری اسلامی

Boycottدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در جمهوری اسلامی ایران حدود سه هفته دیگر برگزار می شود و همان گونه که پیش بینی می شد بار دیگر بخشی از بدنه حاکمیت با کوبیدن بر طبل های پرسروصدای وعده های انتخاباتی، می کوشد تا بازار این نمایش تکراری را گرم و تنور حوزه های رای را داغ کند.

صرف نظر از بدنامی اغلب دولتمردان و سران این جناح در طول بیش از ده سال حاکمیت خود (1368-1357)، بسیاری از مردم و جوانان هنوز می توانند کارنامه مردودی دولتمردان این جناح و عجز و همراهی آنان با جناح محافظه کار رقیب (1384-1376) را به خاطر بیاورند.
با این حال شاید بد نباشد که در اینجا برخی از دلایل اصلی کسانی که معتقد به تحریم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی هستند را مرور کنیم:
1- رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم توتالیتار مذهبی است: مذهب اساس و بنیان حکومت کنونی و همچنین مبنای اعتقادی تمام دولتمردان جناح های مختلف درون حکومتی است که از برآورده ساختن خواسته های مترقی بسیاری از مردم ناتوان است.
2- رژیم جمهوری اسلامی در ساختار موجودش امکان رفرم را ندارد: امکان اصلاح در رژیمی که بر اساس قانون اساسی اختیارات نهادهای قدرت حکومتی- نظامی در آن بیش از سایر نهادهای اجرایی و انتخابی است و هر گونه تلاش برای اصلاح با مخالفت شدید این نهادها روبرو می شود، وجود ندارد.
3- نهادهای اصلی قدرت در این رژیم مانع از هر گونه تغییر بنیادین می شوند: نیروهای نظامی، روحانیت، بازار و نهادهای سنتی قدرت در یک حکومت الیگارشی با هر گونه تغییری که منافع آنی آنها را به مخاطره می افکند به شدت مخالفت می کنند.
4- مدعیان رفرم صلاحیت، توان و انگیزه اصلاحات را ندارند: مدعیان اصلاحات کارنامه نامطلوبی در پیگیری مطالبات مردم دارند و به دلیل وابستگی همه جانبه خود به بافت حکومت از برآورد خواسته های مردم عاجز می مانند زیرا در این میانه آن چه بیشتر از همه برای آنها اهمیت دارد منافع اقتصادی و تثبیت موقعیت خود در ساختار حکومت مذهبی است.
5- نهادهای مدنی تسهیل کننده رفرم زیر سرکوب شدید و سازمان یافته قرار دارند: نهادهای مدنی؛ جنبش های دانشجویی، زنان، کارگران، معلمان و سندیکاها، اقلیت های قومی و مذهبی، همجنس گرایان، دگر اندیشان و سایر اقلیت هایی که مداوم تحت سرکوب پلیسی نظام مذهبی قرار دارند پیوندی با مدعیان اصلاحات ندارند تا «تئوری فشار از پایین، چانه زنی از بالا» امکان تجلی بیابد.
6- فرایند «انتخابات» در جمهوری اسلامی به یک نمایش «مزرعه حیوانات» شبیه است: نهادهای امنیتی، انتصابی، مذهبی و سنتی با برقرار کردن فیلترهای متعدد تنها صلاحیت کسانی را تایید می کنند که کاملا پیرو نظام ولایت فقیه باشند و در عرصه سیاست عملی به مستخدمان نظام بدل شوند.
7- تقلب، جعل آرا و اعلام نتایج مخدوش در این حکومت امری طبیعی است: نهادهای مجری و ناظر انتخابات هیج گاه به برگزاری انتخاباتی بر اساس شفافیت، صداقت و نظارت عمومی پایبند نیستند و با دخل و تصرف در آراء در نهایت فرد یا افراد مورد نظر خود را «از صندوق در می آورند».
8- تحریم ابزاری برای نشان دادن مخالفت عمومی است: با وجود نمایش و صحنه سازیهای تکراری، تقلب گسترده و آمارسازیهای نهادهای مجری انتخابات، حوزه های رای گیری خلوت می تواند بهترین گواه فقدان مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی از نظر افکار عمومی تلقی شود.
9- تحریم نشانگر رشد سطح توقعات جامعه است: تحریم انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به معنای ارتجاعی، سطحی بودن و عوامفریبانه تلقی کردن وعده های تبلیغاتی هر دو جناح حاکم و گذشتن سطح مطالبات و خواسته های اکثریت مردم از توان این یا آن جناح درون حکومتی است.
10- شرکت در هر انتخابات با چنین شرایطی سبب بروز شائبه مشروعیت رژیم می شود: برگزاری نمایشی به عنوان «انتخابات» در جمهوری اسلامی همواره خمیرمایه اصلی پروپاگاندای رژیم برای نمایش مشروعیت و انتخابی بودن بخشی از ارکان رژیم تلقی می شود، تحریم این نمایش به معنای «نه» به کلیت این نظام است، نظامی که کارنامه سیاه ش در سرکوب، اختناق، قتل عام و نقض دهشتناک حقوق بشر بر همگان روشن است.

انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در 22 خرداد ماه به اعتقاد نگارنده باردیگر میدان آزمون این دو گزینه خواهد بود، گزینه بقاء یا مطالبه برای تغییرات ریشه ای در نظام سیاسی ایران که لاجرم در چارچوب رژیم موجود امکان پذیر نیست.
حتی اگر مدعیان اصلاحات برندگان این نمایش اعلام شوند، گزینه «نه» به کلیت نظام همچنان باقی می ماند و با عیان شدن ناتوانی، عجز و همسویی پنهان و آشکار اصلاح طلبان با محافظه کاران برای سرکوب مخالفان، بخش عمده ای از کسانی که دچار «توهم معجزه سبز» شده اند را به گزینه آلترناتیو سوق خواهد داد.

منتشر شده در: گویا نیوز

شکست تبلیغات‌سیاسی صدا‌و‌سیما

شکست صدا و سیمای جمهوری اسلامی در ایجاد همگرایی سیاسی در زمان انتخابات هفتم مجلس اسلامی،تحلیل شناختی/گفتمانی رسانه توتالیتار

 

در این بررسی برنامه های سیاسی و خبری صدا و سیما دو شبکه اول و دوم (که درحدود نود و پنج درصد از مناطق کشور قابل دریافت است و بیشترین مخاطب بالقوه را دارند) در فاصله روزهای بیست و پنجم بهمن ماه تا اول اسفند ماه مورد مطالعه قرار گرفته است


اشاره:
این تحقیق ماه گذشته در حاشیه یک کارگاه آموزشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی مدیریت ارتباطات ارائه شد، اما به دلیل آن که برای مخاطب متوسط چندان قابل استفاده نیست ، ضمن خلاصه کردن تا حدی ساده و بازنویسی شد که مخاطبان متوسط بتوانند از آن بهره بگیرند ، یاد آوری می کنم که نتایج این تحقیق که بخشی از تز دکترای پژوهشگر و بخشی از مقاله وی در بیست و پنجمین کنفرانس بین المللی پژوهشگران ارتباطات ( برزیل ، پرتو آلگره) است ، به زودی در یک فصلنامه علمی بین المللی ارتباطات سیاسی درج خواهد شد .


نقش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه انحصاری در زمنیه پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی برای پاسداری از مشروعیت سیاسی و همگرایی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی از طریق پروپاگاندا حیاتی به نظر می رسد.
از همین رو بررسی و تحلیل آن می تواند به دستیابی درک روشن تری از کارکردها و ناکارآیی های رویکرد های دگماتیک به رسانه و میزان نفوذ و نیز محتوای واقعی برنامه های سیاسی و سرگرم کننده آن کمک کند.
در این بررسی برنامه های سیاسی و خبری صدا و سیما دو شبکه اول و دوم (که درحدود نود و پنج درصد از مناطق کشور قابل دریافت است و بیشترین مخاطب بالقوه را دارند) در فاصله روزهای بیست و پنجم بهمن ماه تا اول اسفند ماه مورد مطالعه قرار گرفته است.
نتایج اولیه نشان می دهد که صدا و سیما در این یک هفته در این دو شبکه حدود پنجاه درصد از برنامه های خود را به تبلیغ آشکاربرای شرکت مردم در انتخابات اختصاص داده بود.( نمودار یک)


نمودار یک : فراوانی انواع برنامه های پخش شده توسط دو شبکه صدا و سیما در هفته منتهی به زمان انتخابات مجلس هفتم ( حبیبی نیا، امید؛1383)
آن چنان که این نمودار نشان می دهد حجم بالای این کارزار سیاسی نشانگر آن است که مدیران صدا وسیما با تمام توان برای بسیج و اقناع افکار عمومی به هرشکل ممکن کوشیده اند تا با استفاده از شیوه مرسوم بمباران تبلیغاتی و روش اشباع سازی مردم را به پای صندوق های رای که برای آزمون مشروعیت سیاسی رژیم اهمیت فراوانی داشت، فراخوانند.آن ها البته در این راه با درک نا کار آمدی شیوه های مرسوم دست به نوعی ساختار شکنی نیز زدند وبرخی از ترانه ها یا سرودهای محبوب مردمی را نیز در این میان پخش کردند.
به این ترتیب ما در این تحلیل با چند پارامتر رو در رو می شویم:
رسانه غالبM1=
مخاطب بالقوهA1=
مخاطب بالفعل A2=
رسانه آلتر ناتیو M2=
پویایی اجتماعی همسو شده( رسانه غالب)D1=
پویایی اجتماعی آلتر ناتیو ( رسانه آلتر ناتیو)D2=
از این قرار فرمول بندی این پروسه را می توان چنین توضیح داد:
M1.A1=D1
M2.A2=D2
به عبارت دیگر این معادله را می توان چنین تعریف کرد:
(M1.M2)(A1.A2)= D
اکنون با بهره گیری از رویکرد تحلیل شناختی به بررسی چند نمونه از روشهای القایی این برنامه ها می پردازیم. ( جدول یک )


جدول بررسی عناصر و مولفه های برجسته سازی شده توسط صدا و سیما ( ا. حبیبی نیا 1383)
آن چنان که جدول بالا نشان می دهد،رفتار رسانه ای صدا وسیما دقیقا مطابق با خصوصیات یک رسانه سلطه جوست که به جای ارائه اطلاعات دقیق به تفسیر های یکسویه و جزم گرایانه و به جای ایجاد زمینه های لازم برای مشارکت مخاطب به القای مستقیم می پردازد.
آن چنان که فیسک ( 1993) می گوید ما در اقناع با چند مولفه سر کار داریم:
– انتقال کامل پیام هدف
– ایجاد انگیزه برای دریافت (و به تعبیر پست مدرنیستها مصرف اطلاعات)
– درک نسبتا کامل از سوی مخاطب
– ایجاد همگرایی با پیام از سوی مخاطب
– روشن سازی هدفهای تغییر انگیزش و رفتار هدف
– انتظار برای ایجاد تغییر در مخاطب
اما واقعیت آن است که تئوری اقناع به ویژه اگر با شیوه های تزریقی و یکسویه ( بالا به پائین) همراه باشد در اغلب موارد منجر به انفعال مخاطب می شود و به طریق اولی به جای تغییر شناختی به واکنش شرطی مخاطب می انجامد.
این شرایط آن گاه وضعیتی نامتعادل تر به خود می گیرد که اولا رسانه غالب از محبوبیت چندانی در میان اکثریت جامعه بر خودار نباشد و ثانیا پیام های مخالف خوان از قابلیت های زیادی برای ایجاد تحرک و پویایی اجتماعی به سوی اهداف معارض برخوردار باشند.
به این ترتیب می توان با فرض آزمون معادله بالا از بررسی پارامتر های زیر به نتایجی برای ارائه تحلیل شناختی / گفتمانی دست یافت:

میزان تبلیغات مداوم صدا و سیما ( در این بررسی دو شبکه اصلی سیما ج.ا ) حدود پنجاه درصد ساعات اصلی پخش، میزان پراکنش پیام های مخالف خوان از طریق رسانه های معارض ( از طریق اینتر نت، رادیو های فارسی زبان و شبکه های ماهواره ای ) ، مخاطب بالقوه حدود چهل میلیون جمعیت حائز شرایط برای رای دادن، مخاطب بالفعل ( کسانی که به هر دو رسانه ها دسترسی دارند، کسانی که بیشترین میزان مشارکت را در مسائل سیاسی دارند) .
اکنون به آمار رسمی منتشره از میزان شرکت کنندگان در انتخابات می پردازیم:
بر اساس این آمار میزان شرکت کنندگان در 39885 شعبه اخذ رای حدود بیست میلیون نفر اعلام شد.
بر این اساس متوسط میزان رای دهندگان در هر شعبه کمتر از پانصد نفر بوده است ، به عبارت دیگر در هر ساعت تنها 45 نفر به هر شعبه رای گیری مراجعه کرده اند .
اما آمار غیر رسمی حاکی از آن است که میزان شرکت کنندگان دراین انتخابات حدود یازده تا پانزده میلیون نفر ( و درتهران حدود یک میلیون نفر بوده است ) به این ترتیب با مقایسه دو آمار می توان فرض کرد که میزان تقریبی شرکت کنندگان در این انتخابات حدود 16.5 میلیون نفر باشد.
با فرض قرار دادن این میزان معادله بالا را بار دیگر می توان با در نظر گرفتن این متغییر ها چنین پیگیری کرد:
-حجم برنامه های تبلیغی صدا وسیما ( پنجاه درصد از زمان پخش)
یعنی حدود هفتاد (ضربدر دو) ساعت برنامه ( از دو شبکه ی سیما) در ساعات اصلی پخش برنامه (PT :19 تا 23)با فرض همین میزان برنامه در سایر شبکه های رادیویی و تلویزیونی دیگر:حدود 550 ساعت برنامه رادیویی و تلویزیونی
– حجم تبلیغات رسانه های معارض: نامعلوم
– میزان دسترسی مردم به اینترنت: حدود سی درصد ( اغلب سایت های سیاسی و خبری توسط مخابرات جمهوری اسلامی فیلتر شده اند)( اغلب جوانان زیر سی سال)
– میزان دسترسی مردم به شبکه های ماهواره ای فارسی زبان: حدود پانزده درصد( اغلب خانواده های مرفه و نیمه مرفه)( اغلب افراد بالای سی و پنج سال)
– میزان مخاطب بالفعل رادیو های فارسی زبان: حدود ده درصد( اغلب افراد بالای سی سال)
– میزان رای دهندگان بالقوه: حدود چهل ملیون نفر
– میزان رای دهندگان بالفعل: حدود شانزده میلیون نفر (آمار رسمی حدود بیست میلیون نفر )
– میزان مخاطبان بافعل صدا وسیما ( اغلب برنامه های غیر سیاسی و سرگرم کننده ) حدود هفتاد درصد.
بر این اساس صدا وسیما تنها موفق شده است همگرایی سی و پنج درصد افراد جامعه را با تبلیغات سیاسی خود برای شرکت در انتخابات جلب کند و پیام های مخالف خوان شصت و پنج درصد دیگر جامعه را از شرکت در این انتخابات بازداشته است، به عبارت دیگر » جنبش تحریم نمایش انتخاباتی» که از سوی مخالفان جمهوری اسلامی سازمان یافته بود موفق شد مخاطبان بیشتری را به پیام های خود جذب کند . در عوض رادیو و تلویزیون و دستگاههای تبلیغاتی انحصاری جمهوری اسلامی که با سانسور مستمر کوشیدند تا مردم را به شرکت در این انتخابات ترغیب کنند شکست خوردند.
به این ترتیب به نظر می رسد ، در آینده نزدیک ما باز هم شاهد رشد و گسترش رسانه های آلتر ناتیو از سویی و بی ثمر شدن سیاستهای رسانه ای دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی در مخاطب سازی های انبوه به ویژه در زمینه همگرایی سیاسی باشیم.
اکنون با توجه به جدول یک به زمینه های شناختی تبلیغات صدا و سیما در زمینه برجسته سازی انتخابات دقت کنیم.
رسانه ها ی عام گرا و دولتی معمولا برای برجسته سازی انتخابات از چهار تاکتیک بهره می گیرند:
– تشریح موضوعات مورد بحث
– افزایش میزان بازنمایی سوژه های مورد نظر
– قاب بندی متمایز برای مخاطب سازی
– بهره گیری از لحن و آوای همنوا با تمایلات اکثریت
با نگاهی به نمونه های مورد بررسی در این تحلیل به روشنی می توان دریافت که اگر چه سیاست گزاران صدا وسیما کوشیده اند تا حدودی از این راهکارها بهره گیرند اما به دلیل تفاوتهای ارزشی میان فرهنگ سیاسی ترویج داده شده توسط فرهنگ غالب و ارزش ها و فرهنگ واقعی جامعه این تمهیدات در اغلب مواقع بی اثر یا کم اثر باقی می ماند.
موضوعی که در تحلیل شناختی ما از این برنامه ها حائز اهمیت است ، ساز و کار پردازش اطلاعات در ذهن مخاطب است.
از آن جا که بمباران تبلیغاتی صدا و سیما بطور معمول به دلیل محدودیتهای کارکردی ش از مدت کوتاهی قبل از آغاز انتخاب شروع می شود ( هر چقدر زمان این تبلیغات طولانی تر باشد با واکنش منفی بیشتری روبرو می شود و از اثرمندی باز می ماند) در نتیجه این تبلیغات بیشتر متوجه اثر گذاری بر حافظه کوتاه مدت مخاطب (STM) است.
به عبارت ساده تر این تبلیغات می کوشد تا با شرطی سازی از نوع دوم مخاطب را آماده پذیرش القائات سیاسی سازد. تاکتیک اصلی در این شیوه مطابق سیاست رسانه توتالیتار منفعل کردن مخاطب و به حداقل رساندن زمینه های نا همخوانی نگرش ها و به طریق اولی رفتار اوست. تا آن جا که رفتار هدف ( در این جا شرکت در انتخابات مجلس اسلامی ) بروز یابد.
اما بهره برداری از تاکتیک تاثیر گذاری بر حافظه کوتاه مدت مخاطب برای ترغیب وی به بروز رفتار سیاسی مورد نظر ،به دلیل ضعف های ساختاری و به لحاظ ماهیت ذاتی صدا و سیما سبب ناکارآمدی های فراوانی می شود که در این جا به چند نمونه از آن با توجه به نمونه هایی که در این جا از شیوه تبلیغات دو شبکه تلویزیونی ذکر کردیم اشاره می کنیم:
– اثر گذاری بر حافظه کوتاه مدت تنها معطوف تغییر رو ساخت نگرش و رفتار قالبی ست و نه زیر ساخت ها و پایه های نگرشهای شناختی افراد و جامعه، از همین رو تکیه بر آن برای ایجاد یک کارزار سیاسی بدون بهره برداری از مشوق ها و مکانیسم های در برگیرنده کامروایی اجتماعی که در مظاهر پویایی های اجتماعی نمود می یابد دارای ریسک بالایی ست و با محدودیتهای فراوانی روبروست.
– عوامل تاثیر گذار بر حافظه کوتاه مدت مخاطبان از تنوع بسیار زیادی برخوردار هستند و به همان میزان که می توان با بمباران تبلیغی ذهن مخاطب را درگیر پیام های هدف کرد ، به همان میزان نیز ریسک تاثیر گذاری پیام های مخالف در همین زمان و با کانالهای متفاوت نیز وجود دارد.
– اگر چه به دلیل عدم توانایی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای اقناع سازی توده ها ، بهره گیری از روش تاثیر گذاری بر حافظه کوتاه مدت برای آنها به صرفه تر است ، زیرا به جای اثر گذاری بر ارزش های نهادینه جامعه ( که در بیست و پنج سال گذشته در این زمینه ناکام ما نده اند) تنها رفتار سیاسی موردنظر خود از مخاطب در یک مقطع زمانی بسیار کوتاه انتظار دارد، اما به دلیل افزایش شکاف ارزشی ( Value Gaps) میان مخاطب و این رسانه ها و عدم مشروعیت و اعتبار پیام های سیاسی این رسانه ها و ویژگی بالا به پائین و دیکته وار رسانه توتالیتار روز به روز از دامنه تاثیر گذاری آن کاسته می شود.
– پایه ریزی سیاست تبلیغ با محوریت حافظه کوتاه مدت زمانی موثر است که رسانه قبلا موفق شده باشد با جلب توجه مخاطب ، مخاطب سازی کرده باشد ، به عبارت ساده تر در این روش ،مطابق رهیافتهای تئوری یادگیری اجتماعی بندورا ( 1977) ابتدا باید توجه مخاطب را به موضوع معطوف کرد و سپس زمینه های انگیزشی این توجه را به سوی رفتار هدف با ترسیم مشوقهای لازم تقویت کرد .اما صدا و سیما به دلایل گوناگون و از جمله خصلت ایدئولوژیک خود که متاثر از تئوری های منسوخ شده اثر گذاری سوزنی ست تصور می کند مخاطب لاجرم به برنامه های سیاسی ش توجه می کند و یا از آن تاثیر می پذیرد.
با تمام این احوال نمی توان تاثیر ثانوی این برنامه ها را نادیده گرفت ، زیرا تعبیر گروهی این برنامه ها در محیط گروه های اجتماعی سبب می شود تا یک دامنه از برخورد های همسو یا نا همسو پدید آیند. به عنوان مثال در این نمونه مورد بررسی اخبار و برنامه های صدا وسیما چنین وانمود می کردند که علیرغم رد صلاحیت شدن تعداد زیادی از کاندیداهای متعلق به جناح موسوم به جناح » اصلاح طلب» ( که دقیقا همین اصطلاح برای آن ها از سوی صدا و سیما به کار می رفت ) اکثریت نامزدها ی مجلس هفتم را همین افراد تشکیل می دهند.
به عبارت دیگر صدا وسیما بر ای فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات روی منفور بودن جناح مقابل یا خودی ( که برخی از منفورترین چهر ه هایش چون فرهاد نظری عامل حمله به کوی دانشگاه تهران را به میدان آورده بود) حساب باز کرده بود!
پیام ضمنی این تبلیغات صدا و سیما چنین بود که بر خلاف آن چه گفته می شود اگر چه صلاحیت برخی از کاندیدا های جناح خاتمی رد شده است اما تعداد بسیاری از کاندیدا های این جناح در این انتخابات شرکت دارند و انتخابات به هیچ وجه یک جانبه نیست.
مفهومی که از سوی برخی از مردم از این پیام صدا و سیما با تاکید بی سابقه بر حضور جناح خاتمی در انتخابت تعبیر می شد آن بود که : «برای آن که جناح مقابل رای نیاورد در انتخابات شرکت کنیم !»
به عبارت دیگر صدا و سیما بر دو گروه از مخاطبان تاکید کرد: گروه میانی طبقه متوسط که به دلایل گوناگون با دستگاههای دولتی سر و کار می یافتند ( و اغلب رای های باطله متعلق به آن ها بود) و طرفداران فعلی نظام اسلامی که بر اساس نظر سنجی های مرکز تحقیقات صدا وسیما حدود پانزده درصد جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و از میان آن ها نیز تعداد زیادی هنوز به اصلاح پذیری نظام اعتقاد دارند .
به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که تبلیغات صدا و سیما در ترغیب حدود چهل درصد افرادی که در این انتخابات شرکت کردند از اثر گذاری چندانی برخوردار نبوده زیرا این افراد یا متعلق به گروه دنباله روی میانه بوده اند یا اقلیت شش درصدی ( به اضافه نه درصدی که صدا و سیما آن ها را طرفداران اصلاح طلبان می خواند و جز پانزده درصد طرفداران دائمی حکومت محسوب می کند) پیروان حکومت اسلامی بوده اند.

با توجه به معادله بالا (D1= 40% > D2= 60 % ) می توان گفت صدا و سیما ی جمهوری اسلامی با وجود انحصار ، بهر ه گیری از اتاق های فکر و مشاوران ارتباطاتی ، تجربه و نیروهای حرفه ای و سرانجام انتشار دهنده گرایش همگرایی سیاسی در جامعه ( با حکومت ) در ترغیب مخاطبان به شرکت در رفتار سیاسی مورد نظر ( شرکت در انتخابات مجلس هفتم اسلامی ) شکست خورده است و این شکست در مراحل بعدی سبب انزوای هر چه بیشتر برنامه های سیاسی ، کاسته شدن از دامنه نفوذ و القای سیاسی و کاهش روز افزون مخاطبان میانه و دنباله رو ( خرده بورژوازی مرفه ) و حتی افزایش گریز مخاطبان سنتی خود ( لایه های مذهبی و یا طرفدار حاکمیت ) خواهد شد. به این ترتیب چشم انداز های تازه ای برای رشد و گسترش رسانه های برانداز و افزایش پویایی اجتماعی و سمت گیری آن به سمت سرنگون سازی جمهوری اسلامی از طریق نفوذ و رهبری پتانسیل های اجتماعی ( جوانان ، زنان ، دانشجویان ، کارگران ، معلمان ، پرستاران ،بیکاران و …) پدیدار خواهد شد.

□ضمائم:
یک :
صدا وسیما در این قبیل موارد یک ستاد تبلیغی برای تبیین و اجرای سیاستهای تبلیغی خود ایجاد می کند.
این ستاد که عمدتا در معاونت سیاسی صدا و سیما از چند ماه قبل از انتخابات آغاز می شود با مشارکت مستقیم اداره کل پژوهش معاونت سیاسی با هماهنگی با حوزه مشاوران و اداره کل برنامه ها و تفاسیر سیاسی و نیز اداره کل اخبار داخلی فعال می شود که در ارتباط مستقیم با شورای معاونان صدا وسیما و معاون صدا و سیما ( آقامحمدی) و ریاست سازمان صدا وسیما قرار می گیرد و از طریق مجاری مرتبط نظیر معاونت حقوقی و پارلمانی و ستاد انتخابات صدا وسیما با ستاد انتخابات وزارت کشور مرتبط است.
وظیفه ستاد انتخابات صدا وسیما تهیه برنامه های تبلیغی برای جلب هرچه بیشتر مشارکت مردم به انتخابات و در وحله بعدی ارائه اطلاعات مرتبط با انتخابات است. این ستاد معمولا از نظرات برخی از اساتید ارتباطات و علوم سیاسی نظیر پرفسور حمید مولانا( رئیس دپارتمان ارتباطات سیاسی در دانشگاه واشنگتن و از همیاران و مقاله نویسان روزنامه کیهان ) بهر ه گیری می کند و نیروهای مختلف معاونت سیاسی به ویژه اداره کل پژوهش این معاونت مسئولیت تدوین سیاستها ، راهبردها ، ارزیابی ، نقد و ارائه راهکارهای مرتبط و مداخله فوری در جریان تبلیغی را دارند.
اما با وجود آن که قانون انتخابات جمهوری اسلامی که با حضور نماینده صدا وسیما در ستاد انتخابات کشور که در این زمینه رحمانی فضلی ( معاون سیاسی) یا نماینده وی در این ستاد مسئول اجرای بهینه آن در صدا وسیما هستند باید سرلوحه کار صدا وسیما قرار گیرد اما به دلیل آن که قانون انتخابات در زمینه تخلف صدا وسیما از مواد آن با توجه به قانون نحوه اداره صدا و سیما فاقد ضمانت اجرایی ست ، ستاد انتخابات کشور عملا نمی تواند شکایت از صدا وسیما در باره تبلیغات یکسویه را پیگیری کند .
از سوی دیگر به دلیل آن که شورای نظارت بر صدا وسیما نیز فاقد ابزار عملی مداخله برای بازخواست از مدیران صدا وسیما ست ، این شورا نیز که اغلب اعضای آن از سوی رهبری جمهوری اسلامی انتصاب می شوند فاقد ابزار های کنترل برای مداخله در روند تبلیغات صدا وسیماست.
به این ترتیب با این که فراگیر ترین ( اما نه موثرترین ) رسانه کشور در انحصار یک جناح حکومتی قرار دارد ، عملا تبلیغات سیاسی صدا و سیما نیز با تغییر شرایط و موازنه رسانه ای در داخل کشور کم اثر باقی مانده است و به طور یقین می توان گفت که تاثیر صدا وسیما تنها در مخاطبان بالفعل آن از نظر سیاسی یعنی بخشی از شرکت کنندگان در انتخابات شوراهای اسلامی سال 1380 ( حدود هفت درصد رای دهندگان بالقوه ) قابل مطالعه است.
از سوی دیگر هنگامی که به بدیهات ابتدایی برجسته سازی انتخابات که باید از سوی رسانه ها مورد توجه قرار گیرد توجه کنیم در می یابیم که صدا وسیما به دلیل سیاست دروازده بانی رسانه ای خود که با ملاحظات و جزم اندیشی های ذاتی همراه است اصولا نمی تواند چینین مواردی را پوشش دهد:
– ارائه آموزشهای لازم برای جلب مشارکت دمکراتیک مردم در مسائل سیاسی
– ارائه گزارشهای بی طرفانه از روند کارزار انتخاباتی
– ارائه چارچوبهای ساده برای تسهیل برقراری ارتباط احزاب سیاسی با رای دهندگان
– برقراری امکان مناظره و مباحثه احزاب سیاسی با یکدیگر
– ارائه گزارشهای مرتبط با شمارش آرا و اعلام نتایج
اگر چه در وحله اول به نظر می رسد که صدا وسیما بخشی از این راهبردهای رسانه ای را در انتخابات انجام می دهد اما عملا به دلیل آن که صدا و سیما در برابر انتخابات و کاندیدا ها یا جناح ها موضعی بی طرف ندارد ، خبر رسانی و برجسته سازی آن با مقاومت مخاطب روبرو می شود.
به عنوان نمونه مناظرات مربوط به انتخابات در برنامه گفتگوی خبری شبکه دوم صدا وسیما تا کنون بطور میانگین بیش از شانزده درصد مخاطب نداشته است
دو :
رسانه عمومی باید در زمان انتخابات از طریق سیاست های زیر ، مخاطب را برای مشارکت ترغیب کند:
– ترغیب مخاطب برای کسب اطلاعات کامل برای برگزیدن بهترین انتخاب.
– عرضه تریبون به کاندیداها و احزاب برای ارائه تبلیغات و ترسیم محورهای اصلی سیاستهای خود
– حق رسانه برای گزارش (بدون مداخله حکومت ) روند انتخابات و بازتاب نظرات افکار عمومی در باره آن.
اما صدا و سیما به عنوان رسانه توتالیتار تنها به تبلیغ سیاسی برای حاکمیت می پردازد بی آنکه بتواند مخاطب را در فرایند آگاه سازی ، فعال سازی و سمت دهی و همگرایی به پویایی بر انگیزد.
سه:
برای مطالعه روشهای مدیریت بحران در رسانه ها نگاه کنید به :
Donersfield,J: Media Managments In coflicts ( Miniapolis2004)
برای مطالعه روشهای برجسته سازی در رسانه ها و دمکراسی نگاه کنید به :
Maxwell.MShaw.D, Weaver.D (Ed.)Communication and Democracy (Lawrence1997)
برای آشنایی با تئوریهای شناختی ارتباطات نگاه کنید به :
Woodall,G ; Information Processing Theory and Television News in Public Opinon Quartly 24 (1986)
McQual.D; Mass Communication Theory (Sage 2003)
چهار:
برای بازخوانی نوشته و مصاحبه های نگارنده در زمان انتخابات نگاه کنید به:
انتخابات مجلس هفتم و صدا و سیما
سیاست تبلیغی صدا و سیما از دید پژوهشگر سابق معاونت سیاسی صدا و سیما
پپنج :
بر اساس تحلیلی که اخیرا مرکز تحقیقات صدا و سیما بر اساس نظر سنجی های خود منتشر کرده است ، حدود هفتاد درصد مخاطبان تبلیغات صدا و سیما را قابل توجه ارزیابی کرده اند – گذشته از دستکاریها و تحلیل های یکسویه و ناقصی که عموما در این گزارشها ( که برای مراکز سیاست گذاری حکومتی نیز ارسال می شود) وجود دارد- اما الزاما زیاد و قابل توجه ارزیابی کردن تبلیغات صدا و سیما در زمان انتخابات با » پذیرش » آن از سوی مخاطب متفاوت است زیرا اگر چنین بود باید درصد شرکت کنندگان در تهران به جای ده تا دوازده درصد، هفتادو پنج درصد می بود!
این گزارش همچنین می افزاید که مخاطبان از تنوع تبلیغاتی که صدا و سیما از آن ها بهره گرفته راضی بوده اند ، حال آن که تنها تفاوتی که تبلیغات صدا و سیما با موارد مشابه قبلی داشت بهره برداری بیشتر و مداوم تر از ترانه ها و سرودهای محبوب مردمی بوده است.
شش:
نمونه ای از اخبار پخش شده درسی بهمن 1382 از شبکه اول ساعت 21:
– روح الله خمینی: شرکت کنید در انتخابات! 1 دقیقه
– گفتار مجری: مردم ایران فردا در انتخابات شرکت می کنند!
مراجع عظام: وظیفه شرعی و ملی ست!
رئیس جمهور،
ائتلاف ها ، احزاب ، ایرانیان خارج از کشور ،
مردم را به شرکت در انتخابات فرا خوانند.
– دولت آمریکا از ایرانیان خواست تا با عدم شرکت در انتخابات منافع آمریکا را تامین کنند!
– 320 خبرنگار خارجی از حضور مردم در پای صندوقهای رای خبر تهیه می کنند.
قسمت هایی از پیام » رهبر معظم انقلاب اسلامی » 3 دقیقه
پخش کلیپ با آهنگ یانی با تصاویری از خامنه ای ، پرچم جمهوری اسلامی ، روزهای انقلاب ، با برجسته سازی صندوقهای رای ، خمینی ، خاتمی ، پاسداران و … 2 دقیقه
بخش هایی از مصاحبه های خیابانی گزینش و چیده شده از شهر ستانها : همگی در انتخابات باید شرکت کنند تا مشت محکمی بر دهان …! 5 دقیقه
سخنان خامنه ای در باره لزوم شرکت در انتخابات ا دقیقه
گفتار مجری ( بابان ) : سرود ای ایران را به خاطر دارید؟
5 دقیقه

هفت:
یک مطالعه ابتدایی نشان می دهد که مجری و گزارشگر نود و پنج درصد برنامه های سیاسی و خبری پخش شده در دو شبکه مورد بررسی صدا وسیما در این زمان مرد بوده اند.

بهر ه گیری از یافته های این تحقیق با ذکر منبع برای تمام دانشجویان و پژوهشگران ارتباطات ، علوم سیاسی و سایر رشته های مرتبط و نیز رسانه ها آزاد است.

امید حبیبی نیا
پژوهشگر ارتباطات سیاسی

جشن پیروزی گوسفندان سفید در سوئیس

پیروزی شگفت‌انگیز راست‌گرایان افراطی در انتخابات سوئیس

ریکاردو لومنگو، سیاه‌پوست 45 ساله آنگولایی در سوئیس جایی جز ظرفشویی نیافت. او آن قدر ظرف شست تا بتواند از عهده مخارج تحصیلش برآید.


ریکاردو لومنگو، نخستین نماینده سیاهپوست پارلمان سوییس

25 سال بعد، وی به عنوان اولین سیاه‌پوست (از حزب سوسیال دموکرات) به مجلس ملی این کشور راه یافت. راهیابی اولین سیاه‌پوست به مجلس سوئیس در حالی صورت گرفت که تبلیغات نژادپرستانه حزب مردم سوییس (SVP) در اوج خود بود.

در برابر کریستف بلوخر 67 ساله یکی از ثروتمندترین سرمایه‌داران سوئیس که از نتایج انتخابات مسرور شده است، این روزها حتی بیشتر از روزهای دیگر مورد انتقاد رسانه‌ها قرار می‌گیرد.

نتایج انتخابات سوئیس، نشان‌گر پیروزی تبلیغات کثیفی است که اکثریت مسن جامعه سوئیس را وحشت‌زده کرده بود.

تبلیغات کثیف
رسانه‌های سوئیس از تبلیغات انتخاباتی حزب راست‌گرای مردم سوئیس با عنوان «تبلیغات خشن» یا «تبلیغات کثیف» یاد کرده‌اند. این حزب که در دست زدن به این گونه تبلیغات، تبحر خاصی دارد، با شناخت روحیه محافظه‌کارانه اکثریت جامعه سوئیس، سعی می‌کند تا آن‌ها را نسبت به موضوعاتی که در برابر آن حساس هستند، دچار وحشت و نگرانی کند.


گوسفندان سفید و گوسفند سیاه (عکس: درنا کوزه‌گر، زمانه)

بسیاری معتقدند که جامعه مسن سوئیس (که بیش از 60 درصد سوئیسی‌ها را تشکیل می‌دهند و بالاتر از 50 سال سن دارند) در برابر خارجی‌ها، مسائل اقتصادی و بحران‌های سیاسی در اروپا حساس هستند و به راحتی می‌توان با چنین تبلیغاتی، آن‌ها را تحت تأثیر قرار داد.

اما تبلیغات حزب مردم سوئیس که بسیاری از چپ‌های رادیکال، آن را مشابه تبلیغات نازی‌ها به شمار می‌آورند، گوسفند سیاه را هدف قرار داده است، گوسفند سیاه این بار جانشین دست‌های سیاه در تبلیغات انتخاباتی پیشین شده‌اند.

سیاه به معنای غیرسوئیسی و خارجی است و می‌تواند شامل همه خارجی‌ها از اروپایی‌ها گرفته تا آفریقایی‌ها شود. اما روشن است که علی‌رغم توجیهات سخنگویان SVP، این حزب اصولاً میانه خوبی با سیاهپوستان یا رنگین‌پوستان ندارد.

هفت سال پیش، رامائو، رنگین‌پوستی از آفریقا که اکنون در پاریس به کار وکالت مشغول است، خود را به سوئیس رسانده بود. اما چند ماهی بیشتر نتوانسته بود تاب بیاورد و بار دیگر دل به دریا زده و خود را به فرانسه رسانده بود.


گردش به چپ، ممنوع (عکس: درنا کوزه‌گر، زمانه)

وقتی از او درباره تجربه زندگی چند ماهه‌اش در سوئیس پرسیدم، گفت: «چیزی که هنوز یادم مانده، آن است که در روستایی که ناچار به زندگی در آن بودم، انگشت‌نما بودم و هر وقت هم که به شهرک نزدیک می‌رفتم، اگر در اتوبوس کنار خانم پیری می‌نشستم بی‌اختیار کمی خودش را کنار می‌کشید. ولی وقتی به پاریس آمدم در همان ماه اول یک دوست‌دختر فرانسوی سفید دست و پا کردم.»

این فرجام خوش برای رامائو در فرار از سوئیس، البته برای بسیاری دیگر از سیاه پوستانی که ناچار به زندگی در سوئیس هستند، تکرار نمی‌شود. بسیاری از آن‌ها راهی به دانشگاه یا محیط‌های کار یقه‌سفیدها ندارند و تنها کارهای پست یا سنگین به آن‌ها سپرده می‌شود.

از همین روست که ورود ریکاردو لومنگو به پارلمان، معنای دیگری می‌یابد. با این همه حزب مردم سوئیس با تکیه بر قدرت مالی بدون رقیب خود، تبلیغات وسیعی را سامان داد که توانست توجه بخش مهمی از افکار عمومی را به خود جلب کند.

برخی از مطبوعات از جمله نشریه زوانزیگ مینوتن (بیست دقیقه) کپی‌برداری پوستر اصلی تبلیغاتی حزب مردم سوئیس از روی پوستر تبلیغات انتخاباتی حزب نئونازیست ان‌پی‌دی آلمان را برملا کردند و برخی دیگر از جمله روزنامه‌های فرانسوی‌زبان آن را نمونه‌ای از بی‌اخلاقی در تبلیغات سیاسی خواندند.


تبلیغات و ضدتبلیغات (عکس: درنا کوزه‌گر، زمانه)

با این همه نتیجه این تبلیغات کثیف برای SVP پیروزی درخشان با کسب 62 کرسی در مجلس بود.

کارت پستال‌هایی از سوئیس :سکوت بره‌ها؟

این روزها با هرکسی که از انتخابات حرف می‌زنی، همه می‌گویند SVP مردم را ترسانده است و آن‌هایی که باید رأی می‌دادند، سر در لاک خود فرو برده‌اند.

این سخن بی‌راهی هم نیست. از میان 4.5 میلیون سوئیسی واجد شرایط برای رأی دادن، تنها سه میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده‌اند و حدود 35 درصد دیگر که ممکن بود نتایج آرا را تغییر دهند، در کناره میدان نظاره‌گر آن باقی مانده‌اند.


ساندرا گوییر، دانشجوی 20 ساله پلی‌تکنیک زوریخ

ساندرا گوییر، دانشجوی 20 ساله پلی‌تکنیک زوریخ در این باره می‌گوید: «سوئیس یک جامعه محتاط باقی مانده است. بدیهی است که پوسترهای نژادپرستانه تا این حد جلب توجه کنند. اما همین پوسترها اعتبار کشور ما را در جهان مخدوش کرده‌اند.»

وقتی از ساندرا درباره علت این امر می‌پرسم، می‌گوید: «طبقه کارگر به شدت منکوب سیاست‌های پوپولیستی (عوام‌پسندانه) شده است و بزرگ‌ترین حزب چپ یعنی SP نیز عملاً قدرت چندانی ندارد. در واقع بحث‌های روشنفکرانه بدون در نظر گرفتن راهبردهای عملی، بی‌حاصل باقی مانده است.»

ساندرا می‌گوید: «بسیاری از مردم می‌گویند سوئیسی‌ها در تئوری نژادپرست و در عمل اهل مدارا هستند و من از این که این انتخابات این تصویر را پررنگ تر کند، نگرانم.»

از ساندرا گوییر می‌پرسم «در این صورت پیش بینی او از آینده چیست؟» راه حلی که او ارائه می‌دهد، بی‌شباهت به راه حل برخی از چپ‌های ایرانی در برابر دولت احمدی‌نژاد نیست. او می‌گوید «امیدوار است SVP، به شعارهای خود تحقق بخشد و در نتیجه کاهش خدمات اجتماعی و تورم مردم را ناامید و خشمگین کند و دریابند که چپ‌ها به چه دردی می‌خورند!»


آنا لارینا کوپر دانش‌آموز یک دبیرستان در زویخ

در مقابل، آنا لارینا کوپر دانش‌آموز یک دبیرستان در زویخ می‌گوید از اینکه SVP برنده انتخابات شده است، راضی است. زیرا سوئیس پر از خارجی شده است.

وقتی از او می‌پرسم «منظورت چه جور خارجی‌هایی است و مثلاً شامل معلم‌های آلمانی خودت هم می‌شود یا نه؟» سکوت می‌کند و بعد می‌گوید: «اینجا سوئیس است و سوییسی‌ها حق دارند که تعیین کنند چه کسانی باید در کشورشان زندگی کنند.»

از او می‌پرسم «خب چه کسانی؟» و او طفره می‌رود و می‌گوید: «نمی‌دانم!»


لوسی ویرث، دانشجوی 23 ساله تئاتر در زوریخ

اما لوسی ویرث، دانشجوی 23 ساله تئاتر در زوریخ، معتقد است که نتایج انتخابات به شهرت سوئیس لطمه وارد آورده است و او از این موضوع دلخور است. از او می‌پرسم «انتظار او از نتایج انتخابات چه بود؟» لوسی پاسخ می‌دهد: «من انتظار داشتم که راست‌گراها برنده شوند. ولی فکر نمی‌کردم که تعداد آرایشان تا این حد زیاد باشد. من دلیل توفیق این حزب در کشور ثروتمندی مثل سوئیس را نمی‌فهمم.

در حالی که در کشورهای فقیر، به قدرت رسیدن راست‌گرایان توجیه‌پذیرتر است. اما از آن توجیه‌ناپذیرتر، وجود خارجیانی است که با SVP همکاری می‌کنند و سیاست‌های بیگانه‌ستیزی آن‌ها را تبلیغ می‌کنند، این را اصلاً نمی‌توانم بفهمم!»

اما برخی دیگر از جوانان سوئیسی نیز از نتایج انتخاباتی که توسط سالمندان رقم خورده است، شگفت‌زده شده‌اند. آنجلا موسیمن، 20 ساله ساکن شهرکی در حوالی شرق سوئیس یکی از آن‌ها است.


آنجلا موسیمن، ساکن شهرکی در شرق سوئیس

وی می‌گوید از اینکه با وجود تبلیغات گوسفندانه SVP، باز هم مردم به آن‌ها رأی داده‌اند، شگفت‌زده شده است. وی می‌گوید از این که یک سوئیسی است، شرمنده است.

از او می‌پرسم این نتایج برای او به چه معناست؟ بلافاصله پاسخ می‌دهد: «به آن معنا که ما راسیست (نژادپرست) هستیم!»

وقتی از او در باره آینده می‌پرسم، می‌گوید «انتظار روزهای بدتری را دارد. زیرا وقتی یک مهاجر درگیر یک سوژه تبهکاری می‌شود، تلویزیون و روزنامه‌ها از آن یک سریال جنایی ترسناک می‌سازند. ولی وقتی یک سوئیسی دست به جنایت می‌زند هیچ کسی از آن خبردار نمی‌شود.»

وی با بی‌رحمی می‌گوید: «مشکل اصلی اینجاست که بسیاری در سوئیس در روستاهای دورافتاده کنار کوه‌ها زندگی می‌کنند که بسیار محافظه‌کار هستند و ابلهانه هم رأی می‌دهند.»

جنگ مغلوبه: نتایج اصلی

نتایج نهایی که شامگاه یکشنبه 21 اکتبر اعلام شد حاکی از پیروزی حزب راست‌گرای SVP بود. این حزب از مجموع 200 کرسی مجلس نمایندگان، به 62 کرسی دست یافت که هفت کرسی بیشتر از مجلس کنونی است. در عوض حزب سوسیال دموکرات 9 کرسی را از دست داد و تنها 43 نماینده از آن به مجلس راه یافتند.

پیروزی بزرگ در جبهه چپ‌ها و شاید جنبش فمنیستی در سوئیس، از آن حزب سبزها شد که با شش کرسی بیشتر، 20 نماینده در مجلس آتی خواهد داشت.


سیاست در سوئیس به شدت مردانه است

حزب سبزها، تنها حزب بزرگ سوئیس است که رهبر آن یک زن است و همواره از عدم حضور زنان در پست‌های اصلی دولتی و شورای حکومتی شکایت داشته است.

با این که در سوئیس زنان ، در دهه هفتاد (در سال 1971، نیم‌قرن پس از شوروی و فنلاند به عنوان اولین کشورهای اروپایی که زنان در آن حق رأی و انتخاب شدن، داشتند) و چند سال بعد از ایران، به حق رأی دست یافتند و از مزایای بسیاری در قانون اساسی و قوانین مدنی کشور برخوردار هستند، اما عرصه سیاست همچنان مردانه باقی مانده است.

نگاهی به پوسترهای انتخاباتی احزاب سیاسی اصلی به ویژه احزاب راست‌گرا نشان می‌دهد که بیشتر کاندیداها متعلق به طبقه متوسط مرفه یا سرمایه‌داری، و مرد هستند، اغلب پوسترهای SVP اصولاً مردانه هستند و در میان اعضای اصلی آن کم‌تر زنی را می‌توان دید.

در عوض در احزاب کوچکتر مانند حزب کمونیست و همبستگی، زنان جوان، بیشتر از همه به چشم می‌آیند. در حزب سبزها اما میدان‌دار اصلی زن‌ها هستند. به عبارت دیگر نوعی حزب زنانه است.

با این حال ترکیب مردانه پارلمان سوئیس همچنان پابرجا مانده است. در حالی که در برخی از کشورهای اسکاندیناوی، ترکیب نمایندگان مجلس به سوی توازن و گاه سنگینی به سوی زنان است، در سوئیس مجلس و به تبع آن شورای حکومتی و قضات عالی، مردانه مانده‌اند.


اولی مائورر، رهبر حزب مردم سوئیس (SVP)

در سال 2003 تنها میشلین کالمیره توانست در جمع شش مرد شورای حکومتی حضور یابد که دو سال پیش به دلیل استعفای یکی از اعضا، یک زن دیگر نیز به هیأت دولت راه یافت.

اولی مائورر، رهبر SVP (که از وی به عنوان ثروتمندترین مرد سوییس با میلیاردها فرانک سرمایه یاد می‌شود) در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از اعلام نتایج، وعده درخواست رفراندومی برای اخراج خارجیان بزهکار یا «گوسفندان سیاه» را داد.

وی گفت که حزب وی 170 هزار امضا برای برگزاری این رفراندوم جمع کرده است که هر خارجی را که مرتکب قتل، تجاوز، سرقت مسلحانه، قاچاق مواد مخدر، دزدی، قاچاق انسان یا هر گونه جرمی برعلیه منافع و امنیت ملی سوئیس شود، اخراج کنند.

در سوئیس که به کشور رفراندوم‌ها با دموکراسی مستقیم شهره است، هر حزب یا نهاد و فردی می‌تواند با جمع کردن حداقل صد هزار امضا، درخواست برگزاری رفراندوم برای طرح خود را بکند و در این صورت، مقامات دولتی موظفند که در مدت کوتاهی رفراندم را برگزار و نتیجه آن را بلافاصله در دستور کار خود قرار دهند.

از همین رو سالانه چندین رفراندوم سراسری و ده‌ها رفراندم محلی صورت می‌گیرد. این رفراندم‌ها جایگزین شیوه رأی‌گیری سنتی سوئیسی شده است که اهالی در میدان روستا گرد آمده و با بالا بردن دست راست خود، نسبت به موضوع مورد بحث رأی می‌دادند.


انتخابات در سوئیس

بسیاری در سوئیس، شورش در برن را یکی از دلایل وحشت زدگی جامعه سال‌خورده و محافظه‌کار سوییسی از چپ‌ها می‌دانند. برخی دیگر نیز به نگرانی‌های فزاینده سوئیسی‌ها در برابر حضور خارجی‌ها در کنار خود اشاره می‌کنند که به باور آن‌ها، تداوم سبک زندگی و فرهنگ سنتی آن‌ها را به مخاطره می‌اندازند.

از همین رو است که یکی از برنامه‌های SVP، اعمال سخت‌گیری بیشتر برای اخذ تابعیت سوئیسی است. در این کشور، هر خارجی برای ثبت تقاضای تابعیت خود در صورت عدم ارتکاب به تخلفات حقوقی، باید حداقل 12 سال به طور مداوم در یک کانتون (استان) زندگی کرده باشد و حائز شرایط لازم باشد. در سال 2006 تنها یک سوم تقاضاهای تابعیت مورد موافقت قرار گرفته است.

اما حزب مردم سوئیس، به همین روند سخت‌گیرانه اعطای تابعیت به خارجیان نیز (که در اروپا بی‌نظیر است) اعتراض دارد و خواستار سخت‌گیری بیشتری در این زمینه از جمله بالا بردن معیارهای شایستگی در این زمینه است.

«تبلیغات گوسفندانه» حزب مردم سوئیس، در ماه‌های گذشته چندین بار با شکایت‌های حقوقی روبرو شد. در یکی از این موارد حزب کمونیست این تبلیغات را مظهر نژادپرستی و بیگانه‌هراسی خواند. اما دادگاه زوریخ از پیگیری این پرونده خودداری کرد. زیرا از نظر آن دادگاه این دو موضوع ربطی به هم ندارند!


پارلمان سوئیس

تنها موردی که دادگاه فدرال ناچار به مداخله شد، شکایت شورای عالی ضد نژادپرستی در دولت سوئیس بود که به تبلیغات ویدئویی حزب مردم سوئیس معترض بود و آن حزب، ناچار به حذف آن شد. اما در عوض این ویدیو را با عنوان «بهشت یا جهنم» روی یوتیوب گذاشت!

با این حال حتی اعتراض دودو دیونه، گزارش‌گر ویژه سازمان ملل در زمینه نژادپرستی نیز نسبت به این تبلیغات به جایی نرسید.

در حالی که مطبوعات سوئیس همچنان به تحلیل نتایج انتخابات مشغول هستند، در خارج از سوییس مطبوعات اروپایی تحلیل‌های متفاوتی را ارائه کرده‌اند.

از نظر گاردین تبلیغات انتخاباتی سوئیس در یکی از کهن‌ترین و باثبات‌ترین خاستگاه‌های دموکراسی در جهان، به دلیل زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی در آن توسط حزب راست‌گرا، به اعتبار ملی این کشور لطمه وارد آورده است.

ایندیپندنت که روز پیش از انتخابات با عنوان «سوئیس قلب تاریک اروپا» نسبت به خطر قدرت‌گیری راست افراطی در قلب اروپا هشدار داده بود، روز دوشنبه تبلیغات نژادپرستانه را عامل پیروزی راست‌ها خواند.


تبلیغات «گوسفندی» حزب مردم سوئیس

گزارشگر بی‌بی‌سی در ژنو در گزارش خود نوشت که تبلیغات انتخاباتی راست‌گرایان افراطی، بسیاری از مهاجران را پریشان ساخته؛ ولی از سوی دیگر بسیاری از سوئیسی‌ها را نیز به خود جلب کرده است.

لوموند، نتایج انتخابات سوئیس را هشداری به اروپا برای قدرت‌گیری راست افراطی خوانده و یادآوری کرده است که این نتایج، سیاست‌های فعلی نزدیکی و تعامل اتحادیه اروپا با سوئیس را زیر سؤال خواهد برد. زیرا راست‌ها خواستار دوری گزیدن از این اتحادیه و انزوای خود هستند.

فیگارو یادآوری کرده است که اقتصاد سوئیس همواره از حضور مهاجران سود برده است و در صورت انزوا نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد.

وقتی خبرنگاران از ریکاردو لومنگوی حقوقدان پرسیدند آیا از این که در مجلس توسط نمایندگان SVP محاصره شود، نمی‌ترسد، پاسخ داد: «نه، من حالا می‌توانم مستقیم با آن‌ها سخن بگویم.» وی در کنفرانس مطبوعاتی خود که روز گذشته برگزار کرد، گفت: «من همان گوسفند سیاهی هستم که SVP از آن می‌ترسد!»

***

 

مطالب مرتبط:
گوسفندان سفید در برابر گوسفندان سیاه
شورش در جزیره ثبات
سایت رسمی ریکاردو لومنگو
نمونه‌ای از تبلیغات اینترنتی: دختران سوئیسی علیه دختران مسلمان!
گزارش تلویزیون آلمانی زبان سوئیس از شورش در برن
یکی از فیلم‌های تبلیغاتی حزب مردم سوئیس
بهشت یا جهنم، فیلم تبلیغاتی حزب مردم سوئیس
هجویه فیلم تبلیغاتی رهبر حزب مردم سوئیس

منتشر شده در: زمانه رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۸۶