صدای وجدان جمعی

به بهانه خاموشی هارولد پینتر

امید حبیبی نیا

منتقدان از هارولد پینتر به عنوان تاثیرگذارترین و برترین نمایشنامه نویس دوران خود یاد کردند، هنرمندی که در بیست و چهارم دسامبر درگذشت و در عرصه هنرهای نمایشی و سینما یک غول محسوب می شد.

هارولد پینتر
وی که در سال 2005 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده بود و آکادمی نوبل از وی به عنوان «نماینده اصلی نمایشنامهنویسی بریتانیا در نیمه دوم قرن بیستم و نویسندهای که در آثار خود مشکلات و مسائل پشت پرده زندگی روزمره را ابرملا می کند»، یاد کرد.
هارولد پنتر در دهم اکتبر 1930 در منطقه هکنی در شمال لندن که محله متعلق به اقشار کم درآمد بود متولد شد، اجداد والدینش از اروپای شرقی به انگلستان مهاجرت کرده بودند و یهودی بودند. پدرش خیاط زنانه و مادرش خانه دار بود. استعدادش در ادبیات در دوران مدرسه توسط معلم ش جوزف بریلری کشف شد و به تشویق وی برای مجله مدرسه ش شعر می نوشت.
هارولد پینتر

در هجده سالگی وارد آکادمی سلطنتی هنرهای نمایشی شد ولی پس از دو ترم از آن دلزده شد و رهایش کرد. پس از آن به بازی در نمایش های مختلف پرداخت تا آنکه به نمایشنامه نویسی روی آورد. اولین نمایشنامه ش را با عنوان «اتاق» در سال 1957 نوشت. دومین نمایشنامه ش با استقبال چندانی روبرو نشد و منتقدان به وی تاختند، وی اخیرا در مصاحبه ای گفته بود که موفقیت های بعدی خود را مدیون منتقدی ست که به سختی از وی برای نمایش «جشن تولد» انتقاد کرده بود.
پس از آن یک درد خفیف را نوشت و اجرا کرد اما اوج شهرت او با نمایش سرایدار بود، نمایشی که سبک نوآورانه وی را به خوبی نمایان ساخت، استفاده از سکوت، سبک دیالوگ ها و فضای شاعرانه و گاه ابزورد نمایش ها که تماشای آنها را با مکاشفه همراه می سازد.
از همین سال ها وی وارد تلویزیون می شود و نزدیک به ده نمایش تلویزیونی براساس آثار خودش یا دیگران از جمله ساموئل بکت راکارگردانی می کند. همچنین تعدادی نمایش نیز برای رادیو بی بی سی تولید می کند.
بازگشت به خانه (1964) و زمان از دست رفته (1970) دو نمایش موفق دیگر پینتر هستند، پیش از این دو وی با نوشتن فیلمنامه پیشخدمت برای جوزف لوزی که از بیم تعقیب کمیته مبارزه با فعالیت های ضد آمریکایی سناتور مک کارتی به بریتانیا گریخته بود، شهرت بسیاری در عرصه فیلمنامه نویسی یافت. پس از آن وی دو فیلمنامه دیگر نیز برای لوزی نوشت: تصادف (1967) و واسطه (1971).
اولین و تنها فیلمش را در سال 1974 با عنوان «پیشخدمت» کارگردانی می کند که براساس نمایشی از سیمون گری ساخته شده و داستان مردی است که همزمان بهترین دوست ش و زنش وی را ترک می کنند.

نمایشی از هارولد پینتر
فیلمنامه «زن ستوان فرانسوی» را در سال 1981 برای کارل رایتز نوشت، در همین فاصله نمایشنامه های مشهوری چون معشوق، سکوت، سرزمین متروک و خیانت.
در دهه هشتاد بیشتر وقتش را صرف کارگردانی می کند و موفقیت بسیاری به دست می آورد، «خاطرات لاکپشت» را از روی داستان راسل هوبان برای جان ایروین می نویسد، پنج سال بعد در سال 1990 براساس داستان مارگارت آتوود «داستان خدمتکار» را می نویسد که فولکور شلوندرف آن را کارگردانی می کند.
«دلبستگی به بیگانگان» به کارگردانی پل شرودر که فیلم روانشناسانه خوانده می شود براساس فیلمنامه پنتر در سال 1991 ساخته شد، فیلمی که تم برخی از نمایش های پنتر را تداعی می کند.

فیلمی از پینتر
دهه نود برای پینتر هم به عنوان نمایشنامه نویس و هم فعال سیاسی دهه پرباری بود، وی هم در عرصه حمایت از آزادی بیان و هنرمندان در کشورهای دیکتاتوری فعال بود و هم در نمایش های خود به این امر می پرداخت؛ «باز هم یکی دیگه» در باره شکنجه گری ست که تصور می کند قدرتی ابدی دارد و قادر مطلق است، «زبان کوهستان» ، هجو یکسان سازی و توتالیتاریسم است، سخن گفتن به زبان غیررسمی ممنوع است و همگان باید به زبان رسمی سخن بگویند.
«مهمانی»، کنایه ای آشکار به محافظه کاری ست، در حالی که در بیرون خانه شکنجه و قتل عام بیداد می کند، برپاکنندگان مهمانی خود را به نشنیدن می زنند تا بزم شان ادامه بیابد.
اما «نظم نوین جهانی» نمایشی ست که ساختار و سیاست های این نظم را زیرسوال می برد، دو شکنجه گر بر سر مهارت و قدرت خود برای درهم شکستن اسیران خود لاف می زنند.
پینتر که در سالهای جوانی و میانسالی ش در کارزارهای مختلف سیاسی از جمله کارزار ضد سلاح های اتمی و جنبش ضد آپارتاید شرکت داشت در دهه هشتاد و نود به یکی از منتقدان اصلی سیاست های دولت های مارگارت تاچر و احزاب راست و همچنین سیاست های نظامی دولت آمریکا بدل شد و در این زمینه به چپ گرایان نزدیکی بیشتری یافت.
وی در سال 1991 با انتشار مقالات و همچنین ایراد سخنرانی های گوناگونی حمله نظامی آمریکا و متحدانش به عراق در جریان جنگ اول خلیج فارس را به شدت محکوم کرد و همچنین از مداخله نظامی ناتو در یوگسلاوی انتقاد کرد.
موضع ضد جنگ پینتر علیه جنگ افغانستان و سپس عراق تشدید شد و از جمله در مراسم اعطای نشان و دکترای افتخار دانشگاه تورین چندین ماه پیش از اشغال عراق توسط آمریکا، دولت آمریکا را «حیوانات وحشی تشنه خون» نامید که تنها از بمب برای دیالوگ با دیگران استفاده می کنند.
پینتر در دهه اخیر نیز در جنبش ضد جنگ بریتانیا بسیار فعال بود و سخنرانی های پرشوری در سراسر این کشور برگزار می کرد. در یکی از سخنرانی های خود در برابر جمعیت عظیمی از صلح طلبان و چپ گرایان در لندن در پانزدهم فوریه 2003 بوش و بلر را دو جنایتکار خطرناک و عامل قتل عام معرفی کرد.
وی همچنین با سازمانها و نهادهای مختلف از جمله پن که سالها در آن به عنوان نایب رئیس حضور داشت، برای جلب حمایت افکار عمومی به وضعیت نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان دربند در سراسر جهان از جمله ایران ، همکاری می کرد و برای این فعالیت های خود نشان ها و تقدیرنامه های بسیاری دریافت کرده است.
هارولد پینتر سرانجام در اوایل سال 2005 از نمایشنامه نویسی و کارگردانی اعلام بازنشستگی کرد و گفت که می خواهد بر روی شعر و سیاست تمرکز کند زیرا آنچنان که خود می گفت: «اوضاع جهان را بسیار نگران کننده می دید». اما در همین سال آکادمی نوبل وی را به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات با 29 نمایشنامه، ده فیلمنامه و مجموعه کتابهایی از اشعار و نمایشنامه هایش، اعلام کرد.

هارولد پینتر در تظاهرات مخالفان جنگ

وی از حقوق فلسطین ها در رویارویی با تهاجم نظامی اسرائیل دفاع می کرد و از جمله هنرمندان برجسته یهودی بود که در سال 2005 بیانیه یهودی ها برای دفاع از حقوق فلسطینی ها را امضاء کرد و این بیانیه را به همراه یک بیانیه شخصی با عنوان: اسرائیل چه می کند؟ در یک صفحه کامل برای چاپ به روزنامه تایمز سپرد که در ششم جولای 2006 منتشر شد.
در فوریه 2007، پینتر یک بنیاد یهودی برای مقابله با سیاست های دولت اسرائیل در بریتانیا بنا نهاد که بسیاری از هنرمندان و روشنفکران یهودی ضد صهیونیست از جمله مایک لی، اریک هابس باوم، نیکل فرهی و استفن فری از اعضای موسس آن بودند.
وی در همان سال تلاش کرد تا نمایشی با عنوان «نام من راشل کوری است» را در نیویورک به روی صحنه ببرد که با کارشکنی های بسیار ، میسر نشد، راشل کوری فعال صلح آمریکایی بود که در یک تجمع اعتراضی توسط بولدزر ارتش اسرائیل به قتل رسید.
در سال 2008 نیز درخواست عمومی برای ممانعت از ورود جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا به عنوان جنایتکار جنگی به بریتانیا را سازمان داد. هارولد پینتر در طول شش دهه فعالیت هنری خود جوایز بسیاری از جمله جایزه مجمع سلطنتی ادبیات، لژیون دو نور و جایزه تئاتر اروپا و نوزده نشان و دکترای افتخاری دریافت کرده بود، وی اخیرا رئیس دانشکده نمایش لندن شده بود که زمانی وی در آن تحصیل می کرد، وی از این انتخاب با خوشنودی یاد کرده بود اما هرگز نتوانست در این دانشکده حاضر شود و دو هفته بعد در منزلش به دلیل پیشرفت سرطان درگذشت.